از نظر نظریه پردازان صفات، به طور کلی تعریف ویژگیهای عمومیشخصیت در زندگی روزمره به صفاتی پایدار در خلال زمان بر میگردد که از موقعیتی به موقعیت دیگر تغییر چندانی نکرده و به ماهیت وجودی فرد اشاره دارد. به طور عام رفتار ما تحت تاثیر ویژگی ها و تواناییهای شناختی و هیجانی قرار دارد و برای پیشبینی رفتار باید چنین ویژگیهایی به طور دقیق مورد بررسی قرار گیرند. مک کری وکاستا [۵۸](۱۹۸۹) پنج محور اصلی را برای معرفی شخصیت ارائه کردند. آن ها پنج عامل بزرگ شخصیت را معرفی کردند که زمینه زیستی دارند. یعنی تفاوتهای رفتاری مربوط به عامل به ژن ها، ساختار مغز و مانند آن بر میگردد. در این تمایلات اساسی، آمادگی عمل و احساس به نحو خاص است و به طور مستقیم تحت تاثیر محیط ندارند. آن ها با طرح مجرد مسئله طبیعت در برابر تربیت، نظر خود را بدین ترتیب بیان میکنند. جان کلام این است که صفات شخصیت مانند خلق و خو، آمادگیهای درونی در مسر رشد بوده و اساسا مستقل از تاثیرات محیطی هستند (پروین و جان، ترجمه جوادی و کدیور، ۱۳۹۳). این مدل توافقی است میان روانشناسان صفت که پنج بعد یا عامل اصلی در توصیف همه صفات شخصیت وجود دارد. این پنج بعد گسترده و دوقطبی، پنج عامل بزرگ خوانده میشود. این بزرگی نه به دلیل عظمت آن ها، بلکه به دلیل گسترده و انتزاعی بودن آن هاست (کاستا و مککری، ۲۰۰۷).
بر اساس این رویکرد، شخصیت از پنج بعد اصلی تشکیل شده است که عبارت اند از روان رنجوری، برونگرایی، گشودگی به تجربه، توافق پذیری و وجدانی بودن. در زیر به طور خلاصه به هریک از این عوامل پرداخته میشود.
الف) روان رنجورخویی
این بعد شخصیت احساسات منفی هم چون ترس، غم، برانگیختگی، خشم و احساس گناه را نشان میدهد. این افراد دمدمی و بیش از حد حساس بوده و از بسیاری از جنبه ها رضایت ندارند. معمولا عزت نفس آن ها پایین بوده و ممکن است عقاید و انتظارات غیرواقعی نیز داشته باشند. آن ها دائم نگرانند و معمولا درباره خود و برنامه آینده احساس عدم امنیت میکنند. افرادی که در این عامل نمره پایینی را کسب میکنند، راحت تر با محیط سازگار میشوند و هیجانات و عواطف مناسبی از خود نشان میدهند (درتاج ثانی،۱۳۹۲). این افراد تمایل عمومیبه تجربه عواطف منفی چون ترس، غم، دست پاچگی، عصبانیت و احساس گناه دارند. همچنین این افراد کمتر قادر به کنترل تکانشهای خود بوده و خیلی ضعیف تر از دیگران با استرس کنار میآیند (وایت و همکاران، ۲۰۰۴). این افراد دارای ثبات عاطفی بوده، معمولا آرام، معتدل و راحت هستند و قادرند با موقعیتهای فشارزا بدون آشفتگی روبرو شوند. مردان و زنانی که در این مقیاس نمره بالایی میگیرند، مستعد داشتن عقاید غیر منطقی هستند و کمتر قادر به کنترل تکانشهای خود بوده و خیلی ضعیف تر از دیگران با استرس کنار میآیند (گروسی فرشی، ۱۳۸۰). نمرههای بالا در این مقیاس نشان دهنده همسری است که پیوسته به اطمینان دادن، تشویق، پشت گرمی نیاز دارد که این کار شریک شریک زندگی اش را به تحلیل میبرد. افرادی که در این مقیاس نمره پایین تری میگیرند، به طور معمول همسران بهتری هستند. به طور کلی با کسی که گرایش دارد به هر رویداد منفی واکنش بیش از حد اندازه نشان دهد، نسبت به همسرش کم اعتماد است، آسیب دیدگی را پیشبینی میکند، پیوسته نگران است، عزت نفس پایین دارد و سطح تنش وی را به شدت تحریک پذیر میکند، به آسانی نمیتوان زندگی کرد (رادنی نرس[۵۹] ، ۱۳۸۹).
برونگرایی
عامل برونگرایی سطح راحتی شخص در ارتباطات را توصیف میکند. برونگرایی در ارتباطاتی که در آن شخص احساس آرامش میکند، اشاره دارد (ترخان، ۱۳۹۰). نمره بالا در برونگرایی با برقراری ارتباطات زیاد و احساس لذت از آن مشخص میشود. برونگراها افرادی اجتماعی هستند، علاوه بر آن دوست داشتن مردم، ترجیح گروههای بزرگ و گردهمایی ها، با جرات بودن و فعال بودن و پر حرف بودن نیز از صفات برونگراهاست (گروسی فرشی، ۱۳۸۰). نمره پایین در این عامل، بیانگر درونگرایی میباشد. افراد درونگرا بیشتر به استقلال، خود دار بودن و یکنواخت بودن گرایش دارند و نسبت به اکثر افراد، از تنها بودن بیشتر احساس راحتی میکنند. این افراد اغلب کم حرف، کم تحرک، گوشه گیر و دور از هیجانات هستند. در میان دو انتهای این دامنه دوسوگراها قرار دارند که با حرکت در میان موقعیتهای اجتماعی و انزوا احساس راحتی میکنند (ترخان، ۱۳۹۰). تفاوتهای زیاد در مقیاس برونگرایی/ درونگرایی میتواند یک منبع عمده نارضایتی زوج ها باشد. همسری که دوست دارد گروههای بزرگی از افراد را در منزل سرگرم کند با مقاومت شدید همسر گوشه گیرش که دوست دارد وقتش را در تنهایی بگذراند روبرو میشود. همچنین همسری که بیشتر وقت خود را در فعالیت ها به تنهایی صرف میکند، نیازهای بین فردی همسرش را که باید در جمع دیگران باشد ارضا نمیکند. مطالعات نشان دادهاند که اگر هر دو همسر درونگرا یا هردو همسر برونگرا باشد، به احتمال زیاد از ازدواج پایدارتری برخوردار خواهند بود (رادنی نرس ، ۱۳۸۹).
گشودگی
این عامل بیانگر علایق و نگرشهای افراد نسبت به محرکهای محیطی میباشد و مبین استقلال طلبی، کنجکاوی، آرمان گرایی و گرایش به نو آوری هاست. نمره بالا در این مقیاس بیانگر کاوش گری، جستجوگری و کنجکاوی زیاد میباشد. نمره پایین در این مقیاس بیانگر این واقعیت است که شخص تمایل دارد وضعیت موجود را حفظ کند و از شرکت در جاهای نا آشنا و غریب اجتناب میورزد (ترخان، ۱۳۹۰). افراد با این ویژگی معمولا انسانهایی هستند که در باروری تجربه های درونی و دنیای پیرامون کنجکاو بوده و زندگی آن ها سرشار از تجربه است. این افراد طالب لذت بردن از نظریه های جدید و ارزشهای غیر متعارف هستند و در مقایسه با افراد بسته احساسات مثبت و منفی فراوانی دارند (حق شناس، ۱۳۸۸). افرادی که در این عامل نمرات بالایی میگیرند، اغلب تجارب جدید را راحت تر میپذیرند و مقاومت کمتری در برابر این تجارب از خود نشان میدهند و هیجانات را عمیق تر از دیگران تجربه میکنند (درتاج ثانی، ۱۳۹۲). این افراد به عنوان زیردست کارکرد خوبی را از خود نشان نمیدهند، صاحبان قدرت را به چالش میکشند، برای انجام دادن کارها به جستجوی راههای تازه میپردازند، تغییرات را میپذیرند و در واقع وضعیت روزمره موجود و دیکته شده برای دارندگان نمره بالامعمولا خسته کننده و ملال آور است. دادندگان نمره پایین گرایش دارند با تغییر مخالفت کننند و آن ها را به تعویق بیندارند و در برابر اندیشههای تازه احتیاط میکنند و آن ها وضع موجود را ترجیح میدهند و حفظ وضعیت موجود را هر اندازه که رضایت بخش نباشد، در برابر خطر تغییر، ترجیح میدهند. تحقیقات نشان دادهاند که نمره بالا در این مقیاس در هردو زوج موجب یکپارچگی بیشتر بین دو زوج میشود و توانایی حل مسئله را در آن ها افزایش میدهد (رادنی نرس ، ۱۳۸۹).