۲-۹-۲- تعیین بهای تمام شده موجودی ها
بهای تمام شده هر واحد * تعداد واحدهای موجودی کالا در پایان دوره = بهای تمام شده موجودی کالا در پایان دوره
بهای تمام شده هر واحد * تعداد واحدهای کالای فروش رفته = بهای تمام شده کالای فروش رفته
۲-۱۰-ارزشیابی بهای تمام شده یک واحد موجودی
در این ارزشیابی هدف، انتخاب بهای تمام شده مناسب برای ارزشیابی اقلام موجودی هاست(رسول حجی و همکاران، ۱۳۸۸)
مبانی اصلی ارزشیابی موجودی ها عبارتند از:
الف_ بهای تمام شده
ب_ انحراف از بهای تمام شده
۱٫ اقل قیمت تمام شده یا قیمت بازار[۲۳]
۲٫ ارزش خالص بازیافتنی[۲۴]
۳٫ ارزش جایگزینی یا ارزش جاری[۲۵]
۴٫ قیمت فروش
۲-۱۰-۱- ارزشیابی بهای تمام شده کالای فروش رفته یا جریان موجودی ها
شامل انتخاب یکی از روش های مربوط به جریان موجودی هاست. یعنی انتخاب جریان فرضی پذیرفته شده ای برای بهای تمام شده اقلامی که مصرف میگردند یا به فروش میرسند(رسول حجی و همکاران، ۱۳۸۸).
۲-۱۱- روش های محاسبه بهای تمام شده
برای محاسبه بهای تمام شده موجودی مواد و کالا روش های مختلفی با آثار متفاوت به کارگرفته می شود. این روش ها از جمله شامل موارد زیر است :
الف) اولین صادره از اولین وارده
ب) میانگین موزون
ج) شناسایی ویژه
د) اولین صادره از آخرین وارده
ه) موجودی پایه و
و) خرده فروشی.
۲-۱۱-۱- اولین صادره از اولین وارده
عبارت است از محاسبه بهای تمام شده موجودی مواد و کالا براین اساس که تعداد موجود، بیانگر آخرین خریدها یا آخرین تولیدات است. ( استاندارد حسابداری شماره ۸)
۲-۱۱-۲-میانگین موزون
عبارت از محاسبه بهای تمام شده موجودی مواد و کالا بر اساس اعمال بهای متوسط در مورد واحد موجودی است. میانگین موزون از تقسیم مجموع بهای تمام شده واحدهای موجودی به مجموع تعداد واحدهای آن موجودی محاسبه میگردد و می توان از طریق محاسبه دایمی )میانگین موزون متحرک ( یا محاسبه ادواری )میانگین موزون سالانه، شش ماهه و(… به آن دست یافت.( استاندارد حسابداری شماره ۸).
۲-۱۱-۳- شناسایی ویژه
روشی است که در آن مخارج مختص هر یک از اقلام موجودی به آن قلم اختصاص مییابد .این روش برای اقلامی مناسب است که صرفنظر از فرایند خرید یا تولید قابل تشخیص هستند .اما کاربرد این روش در مواردی که اقلام متعددی از موجودی مواد و کالا از یکدیگر قابل تفکیک نباشند، مناسب نیست.
۲-۱۱-۴- اولین صادره از آخرین وارده
عبارت است از محاسبه بهای تمام شده موجودی مواد و کالا براین اساس که تعداد موجود بیانگر اولین خریدها یا اولین تولیدات است. ( استاندارد حسابداری شماره ۸)
۲-۱۱-۵- موجودی پایه
عبارت است از بهای تمام شده موجودی موادوکالا براین اساس که یک ارزش واحد ثابت به بخشی از موجودی ها که تعداد آن از پیش تعیین شده است نسبت داده می شود و موجودی های اضافه بر این تعداد به روش دیگری ارزشیابی میگردد. اگر تعداد واحدهای موجود، کمتر از حداقل از پیش تعیین شده باشد، ارزش واحد ثابت در مورد کل تعداد موجودی اعمال خواهد شد( استاندارد حسابداری شماره ۸).
روش های مورد استفاده جهت تخصیص بهای تمام شده به موجودی مواد و کالا باید چنان انتخاب شود که برای مخارجی که واحد تجاری برای رساندن کالا به مکان و شرایط فعلی آن واقعاً متحمل شده است، منصفانه ترین تقریب ممکن را فراهم آورد (استاندارد حسابداری شماره ۸).
بهای تمام شده موجودی مواد و کالا باید با بهره گرفتن از روش های« شناسایی ویژه»، «اولین صادره از اولین وارده» یا «میانگین موزون» محاسبه شود.
روش هایی از قبیل«موجودی پایه» و«اولین صادره از آخرین وارده» معمولاً جهت ارزشیابی موجودی مواد و کالا مناسب نیست، زیرا کاربرد آن ها اغلب منجر به مبالغی بابت موجودی مواد و کالا در ترازنامه خواهد گردید که هیچ رابطه ای با سطح اخیر مخارج ندارد. در صورت استفاده از روش های مذکور، نه تنها مبالغ منعکس شده بابت دارایی های جاری گمراه کننده است بلکه اگر سطح موجودیها کاهش و قیمت های قدیمی تر به سود و زیان راه یابد، نتایج بعدی نیز به طور بالقوه مخدوش خواهد شد (استاندارد حسابداری شماره ۸).
تکنیک هایی مانند روش هزینه یابی استاندارد برای محاسبه بهای تمام شده محصولات یا روش خرده فروشی برای کالاها، هنگامی میتواند به خاطر سهولت کار مورد استفاده قرارگیرد که نتایج حاصل از به کارگیری آن همواره با نتایجی که طبق بند قبلی به دست میآید،تقریباً یکسان باشد (استاندارد حسابداری شماره ۸).
هزینه یابی استاندارد عبارت است از محاسبه بهای تمام شده موجودی مواد و کالا بر اساس هزینه های از پیش تعیین شده برای هر دوره که بر مبنای تخمین های مدیریت درخصوص سطوح مورد انتظار هزینه ها و عملیا ت، کارایی عملیاتی و مخارج مربوط محاسبه میگردد. در مورد واحدهای خرده فروشی که تعداد زیادی کالاهای متفاوت و سریعاً در حال تغییر دارند، کالاهای موجود در محوطه واحدهای مذبور اغلب برحسب قیمت فروش به کسر درصد معمول برای سود ناخالص منعکس می شود. در چنین شرایط خاصی، این روش را)که به روش خرده فروشی موسوم است( می توان به عنوان تنها روش عملی برای رسیدن به رقم تقریبی بهای تمام شده، قابل قبول دانست. در اغلب موارد، نمی توان مخارج را به هریک از واحدهای مشخص موجودی موادوکالا نسبت داد. در تعیین نزدیک ترین تقریب برای بهای تمام شده، واحد تجاری با دو مسئله مواجه میگردد:
الف) انتخاب روش مناسب برای تخصیص هزینه ها به موجودی مواد و کالا (مانند روش های هزینه یابی سفارش کار، هزینه یابی مرحله ای و هزینه یابی استاندارد)، و
ب) انتخاب روش مناسب برای محاسبه بهای تمام شده مربوط در مواردی که تعدادی اقلام مشابه در زمانهای مختلف خریداری یا ساخته شده است)مانند روش میانگین موزون یا اولین صادره از اولین وارده) (استاندارد حسابداری شماره ۸).
در انتخاب روش هایی که در ردیف های(الف) و(ب )بند قبل ذکر شد، مدیریت باید با اعمال قضاوت، اطمینان حاصل کند که روش های انتخاب شده، منصفانه ترین تقریب ممکن را برای بهای تمام شده فراهم می آورد. به علاوه، در صورت استفاده از روش هزینه یابی استاندارد، مبالغ حاصل از این روش باید به منظور حصول اطمینان از وجود رابطه ای معقول بین این مبالغ و بهای تمام شده واقعی در دوره مالی مربوط، مکرراً تجدید نظر شود ( استاندارد حسابداری شماره ۸).
۲-۱۱-۶-مزیت ها و معایب شناسایی ویژه