- استراتژی ایجاد تمایز
- استراتژی تعیین جایگاه
۲-۲-۴ مزایا و معایب شرکت های هلدینگ
شرکت هلدینگ توانایی زیادی در جذب ویژگی های مثبت سازمانی دارد. تفکیک هرچه بیشتر مالکیت و کنترل، نه نتها نگران کننده نیست بلکه میتواند نتایج مطلوبی نیز داشته باشد. مجموعه مزایایی را که برای شرکت های هلدینگ می توان برشمرد، عبارت اند از:
-
- توان اداره فعالیت های نامربوط و متنوع؛
-
- افزایش سوددهی از طریق خرید شرکت های سودآور؛
-
- کنترل مستقیم بر واحدهای تابعه؛
-
- کاهش هزینه سرمایه، تعدیل ریسک و کسب بازده؛
-
- افزایش استقلال عمل مدیران و استفاده از مدیران خبره؛
-
- کاهش بار مالیاتی؛
-
- ارائه خدمات مالی در جهت تسهیل و تسریع کسب سرمایه برای شرکت های عملیاتی تابعه؛
-
- تطبیق بهتر و راحت تر با چرخه تجاری به دلیل وجود تنوع در فعالیت ها؛
- گسترش عملیات و فعالیت های صنعت محور؛
قابل ذکر است که این مزایا برای شرکت های هلدینگ دارای مفهومی نسبی است و این مزیت ها میتوانند بسته به نوع فرهنگ، نوع کسب و کارها، سبد سهام، نحوه عملکرد آن ها، میزان سرمایه گذاری آن ها و نوع مدیریت سازمان برای هر نوع شرکت مادر متفاوت باشند.
از معایب و محدودیت های موجود در ساختار این نوع شرکت ها نیز می توان به موارد زیر اشاره نمود:
-
- مشکل انتخاب افراد خبره برای مدیریت ها؛
-
- تعیین حوزه اختیارات؛
-
- انحصاری شدن برخی تولیدات؛
- تاثیرگذاری بر شرکت های اقماری در صورتی که تصمیمات اتخاذ شده به صلاح نباشد؛(حنفی زاده و شفیعی،۱۳۸۸، ص۵۷-۵۶).
۲-۲-۵ معیارهای ارزیابی عملکرد در شرکت های هلدینگ
یکی از مهمترین سوالاتی که همیشه در مورد شرکت های هلدینگ مطرح است، مربوط بهمعیارهای ارزیابی عملکرد این شرکت هاست. از رایج ترین معیارها برای ارزیابی عملکرد شرکت های مادر می توان به افزایش خروجی، بهره وری و بهبود عملکرد مالی و نیروی انسانی و یا مسائل بزرگتری همچون بهبود در نرخ بازده سرمایه گذاری ها، افزایش سهم بازار، برخورداری از تکنولوژی های انحصاری و میزان حضور در بازارهای بینالمللی اشاره داشت.
شاخص های فوق را می توان به مجموعه زیرمعیارهای مدیریتی و مالکیتی که در ذیل آمده اند، تجزیه نمود:
-
- درصد کاهش ریسک(میزان انتشار ریسک)؛
-
- تقویت مجموعه نقاط قوت شرکت های موفق؛
-
- رفع نقاط ضعف بعضی از توابع با کمک استفاده از قابلیت های دیگر توابع؛
-
- درصد کارایی و اثربخشی در تسهیم منابع و سرمایه های خزانه مشترک میان توابع؛
-
- کاهش هزینه سرمایه و افزایش سود و کاهش واحدهای زیان ده؛
-
- میزان افزایش ارزش سهام؛
-
- میزان مزیت نسبی در رشته فعالیت(میزان فاصله با رقبا)؛
- میزان اعتبار شرکت در نهادها و مؤسسات مالی و اعتباری(حنفی زاده و شفیعی،۱۳۸۸، ص۵۹-۵۸).
۲-۲-۶ ارزش آفرینی در شرکت های هلدینگ
زمانی که درباره ارزش آفرینی و ارزش افزوده به عنوان هدف اصلی شرکت های هلدینگ صحبت میکنیم،به تعریف مشخصی از ارزش آفرینی نیازمندیم. با این حال، ابتدا به بیان ماهیت ارزش آفرینی و استفاده کنندگان از این ارزش می پردازیم.
هر گونه تشکیلات اقتصادی میتواند بر علایق طیف وسیعی از ذینفعان اثر بگذارد. شکل۱ نشان دهنده مدل ذینفعان است که رابطه خلق ارزش با تمام آن ها را به نمایش میگذارد. غفلت نسبت به این ذینفعان میتواند بر فعالیت شرکت اثر منفی گذاشته و حتی باعث از بین رفتن آن شود.
مشتریان
تامین کنندگان
جامعه
کارمندان
دولت
مالکان
دیگر ذینفعان
شکل۲-۱: مدل ذینفعان
بنابرین در ساده ترین سطح، خلق ارزش به معنای ایجاد سطح اضافه تری از آن حداقل احتیاجات ارائه شده به ذینفعان است. همچنین می توان ارزش رابر حسب اهداف اصلی شرکت و اولویت های آن تعریف نمود. اگر این اهداف که برای هر شرکتی متفاوت است، به همان اندازه یا بیشتر از حدی که مورد نظر بوده تحقق یابد، خلق ارزش صورت میگیرد(حنفی زاده و شفیعی،۱۳۸۸، ص۷۴-۷۱).
۲-۳ تامین مالی
یکی از وظایف مدیریت مالی تعیین ترکیب بدهی ها و حقوق صاحبان سهام است. بدهی ها و حقوق صاحبان سهام نشان دهنده منابع مالی هستند که شرکت برای به دست آوردن دارایی ها از آن ها استفاده میکنند(پی.نوو، ۱۳۸۸، ص۹). در ادامه دو روش سنتی تامین مالی یعنی تامین مالی از طریق بدهی و تامین مالی از طریق سهام را مورد بحث و بررسی قرار میدهیم.
۲-۳-۱ تامین مالی از طریق بدهی
بدهی پولی است که معمولاً در مقابل یک وثیقه[۶] به مالک کسب و کار داده می شود، مشروط بر این که اصل بدهی به همراه بهره ای ثابت یا متغیر در زمانی خاص باز پرداخت شود.
۲-۳-۱-۱ انواع بدهی
اساساً چهار نوع بدهی وجود دارد : ۱) بدهی ممتاز[۷] ۲) بدهی تابع[۸] ۳) بدهی بلند مدت[۹] ۴)بدهی کوتاه مدت[۱۰]
دو نوع بدهی اول اشاره به ارجحیتی دارد که قرض دهنده نسبت به وام گیرنده دارد. دارندگان بدهی ممتاز اولویت بیشتری نسبت به تهیه کنندگان سایر بدهی ها و سهام دارند. دارندگان بدهی ممتاز، اعتباردهندگان ایمنی هستند که وجوه، قبل از پرداخت به هر اعتباردهنده ای به آن ها پرداخت میگردد. اگر شرکتی منحل شد، این اعتبار دهندگان در اولویت هستند و با فروش دارایی های شرکت، طلب خود را وصول میکنند. بعد از تسویه حساب با اعتبار دهندگان ممتاز، چنانچه پولی باقی ماند، نوبت به ارائه دهندگان تابع میرسد.
یک وام دهنده به سادگی وضعیت ممتاز بودن را به دست نمی آورد زیرا او اولین وام را ارائه میدهد. این حالت در صورتی به وجود میآید که وام دهنده درخواست کند و تمام وام دهندگان دیگر نیز این موضوع را بپذیرند. این امر گاهی اوقات مشکلاتی به وجود می آورد زیرا بعضی وام دهندگان ممکن است به رد این موضوع بپردازند.
بدهی تابع تابعی از بدهی ممتاز میباشد اما نسبت به سهام اولویت دارد. این بدهی برای تأمین سرمایه در گردش، مخارج سرمایه ای و اکتسابات اخذ می شود. این نوع بدهی نسبت به بدهی ممتاز گران تر میباشد.این دو نوع بدهی به همراه سهام ساختار سرمایه شرکت را تشکیل میدهند. بنابرین هنگامی که گفته می شود شرکت اهرم بالایی دارد، بدین معنی است که این شرکت بدهی بلند مدت زیادی دارد.
بدهی که در دورۀ طولانی تر از ۱۲ ماه مستهلک می شود، بدهی بلند مدت نام دارد (LTD). این نوع بدهی میتواند ممتاز یا تابع باشد. این نوع بدهی در قسمت بدهی های بلند مدت ترازنامه یافت می شود. وام هایی که برای خرید املاک یا تجهیزات اخذ میگردند، معمولاً بلند مدت و چند ساله هستند.
در مقابل، بدهی های کوتاه مدت (STD) بدهی هایی هستند که دوره بازپرداخت آن ها کمتر از ۱۲ ماه میباشد. بدهی های کوتاه مدت به دو شکل هستند: بدهی کوتاه مدتی که برای سرمایه در گردش مورد استفاده قرار می گیرند و سررسید[۱۱] جاری بدهی بلند مدت. این نوع بدهی در بخش بدهی های جاری ترازنامه جای میگیرد. بدهی کوتاه مدت معمولاً هزینه بالاتری نسبت به بدهی بلند مدت دارد و این نوع بدهی معمولاً برای خرید موجودی و تأمین مالی برای انجام فعالیت های روزانه مورد استفاده قرار میگیرد.