۱٫ شناخت عواطف شخصی (شناخت هیجانها ): (خود اگاهی ) تشخیص هر احساسی سنگ بنای هوش هیجانی است توانایی نظارت بر احساسات و در هر لحظه برای به دست اوردن بینش روانشناختی و ادراک خویشتن نقش تعیین کننده دارد .ناتوانی در تشخیص احساسات راستین ، ما را به سر در گمی دچار میکند. افرادی که نسبت به احساسات خود اطمینان بیشتری دارند بهتر میتوانند زندگی خویش را هدایت کنند .این افراد درباره احساسات واقعی خود در زمینه اتخاذ تصمیمات شخصی از انتخاب همسر گرفته تا شغلی که بر می گزینند ،احساس اطمینان بیشتری دارند . شناخت عواطف شخصی همان توانایی کشف و مشاهده هیجانها در صورتها ، تصویرها ، صداها و مصنوعات فرهنگی و همچنین شامل توانایی تشخیص هیجانات اشخاص میباشد (آقایار و شریفی،۱۳۸۶)
۲٫ به کار بردن درست هیجانها (مدیریت هیجانهای خود :کنترل تکانه ) :این جنبه توانایی استفاده هیجانات برای کمک به رسیدن به نتیجه، حل مسائل و بهره گیری از فرصت هاست. قدرت تنظیم احساسات خود ، توانایی است که بر حس خود اگاهی متکی میباشد .افرادی که به لحاظ این توانایی ضعیفاند ، دائماً با احساس نا امیدی و افسردگی دست به گریبانند. مدیریت هیجانهای منفی در دستیابی به اهداف مقدمه رسیدن به هوش هیجانی است. در صورت عدم مدیریت ، هیجانهای منفی کنترل زندگیمان را به دست می گیرند، مگر انکه بتوانیم هیجانهای منفی را مدیریت و اداره کنیم (آقایار و شریفی، ۱۳۸۶)
۳٫ برانگیختن خود (انگیزش خودمان در رسیدن به اهداف ): صف ارایی احساسات در راه خدمت به هدفی خاص ، برای تمرکز توجه ، برای ایجاد انگیزه در خود ، تسلط در خود و برای خلاقیت بسیار مهم است: کنترل احساسات ( به تأخیر انداختن رضایت و خرسند ی و سرکوبی هوس های انی ) زمینه ساز هر نوع مهارت و موفقیت است و(غرقه شدن ) در کارها ، ما را برای کسب هر نوع مهارتی اماده میکند . کسانی که قادرند احساسات خود را به موقع برانگیزند ، در هر کاری که به آن ها واگذار می شود بسیار سازنده و مؤثر عمل میکنند (گلمن ،ترجمه: پارسا ،۱۳۸۶ ).
۴٫ شناخت عواطف دیگران (همدلی ): شناسایی هیجانهای دیگران اندکی با شناسایی هیجان های خود متفاوت است ، زیرا علاوه بر عامل توجه ، ضرورت دارد که نشانه های هیجانی دیگران را به طرز صحیح دریابید . حالات هیجانی آن ها را دقیقاً حدس بزنید همدلی درک انچه افراد احساس میکنند ، توانایی در نظر گرفتن دیدگاه های دیگران و توسعه حسن تفاهم و هماهنگی با انسان های گوناگون به منظور ارتقای کار گروهی ( به ویژه در محیط کاری و سازمانی ) میباشد.( گلمن، ترجمه: ابراهیمی،۱۳۸۵ ).
۵٫ تنظیم روابط دیگران: هنر مراوده و ارتباط با مردم به مقدار زیاد ، مهارت کنترل و اداره احساسات دیگران است مایر و سالوی هوش هیجانی را شامل توانایی دریافت دقیق احساسات و هیجانات ، ارزیابی و بیان هیجانات ، توانایی کسب احساساتی که تفکر را تسهیل میکند ، توانایی شناخت هیجانات و تنظیم آن ها به منظور رشد عقلانی تعریف کردهاند (احدی،۱۳۸۶).
طبقه بندی هیجان ها
بسیاری از روانشناسان تلاش میکنند هیجانات را به طبقات مختلف تقسیم بندی کنند.برای مثال ویلهم وانت[۶۷](به نقل آقایار وشریفی ، ۱۳۸۶ ) روانشناس مشهور قرن ۱۹ معتقد است که زیر بنای همه هیجانها را سه هیجان محوری است که هر یک از آن ها از حالتهای متضادی تشکیل شده اند .۱٫خوشایند / ناخوشاینده غمگین ۲٫تنش / رهایی ، اسودگی ۳٫شور و شوق / ارامش .هیجانها را به هشت دسته در چهار طبقه متضاد تقسیم بندی میکند:۱٫شادی / غم ۲٫مقبولیت / پذیرش / طرد ۳٫خشم / ترس ۴٫تعجب / انتظارازنظر پالت چیک ،همه هیجانها به صورت ترکیبی شکل می گیرند.تعدادی از پژوهشگران (به نقل از آقایار و شریفی،۱۳۸۶ ) هیجانها را به دو دسته مثبت و منفی تقسیم بندی می کند :
هیجانهای مثبت شامل :۱٫ شادی : از رسیدن به هدف به دست می اید ۲٫ علاقه : در تمایل ما به یادگیری ، پرورش شایستگیها و مهارتها نهفته است.
هیجانهای منفی (علائم هشدار دهنده ) : که می توان از آن ها به عنوان علائم هشدار دهنده مطمئن یاد کرد عبارتند از:
۱٫تعجب : در اثر حوادث و رویدادهای ناگهانی مانند رعد و برق ، طوفان و دیدن یک دوست قدیمی به وجود می اید. ۲٫ترس : هشدارهای هیجانی است و هنگامی به وجود می اید که در معرض اسیب های جسمی یا روانی قرار بگیریم ۳٫خشم : در اثر عدم تحقق هدف و خواسته ها شکل میگیرد. ۴٫انزجار : عامل این هیجان عدم پذیرش و مطرود شدن است. ۵٫اندازه : منفی ترین و ازار دهنده ترین هیجان است و علت ان شکست و جدایی است . .(پالت چیک[۶۸] به نقل آقایار وشریفی ،۱۳۸۶).
محاسن هیجان های مثبت و منفی
فریجد اولازاروس[۶۹] معتقدند که :هیجانهای مثبت دایره تفکر و عمل ادمی را وسعت می بخشد ، این بدین معنا است که ادمی را در فشار میگذارند تا به شیوه های خاصی عمل کند .هنگام خشم بجنگد ، هنگام ترس بگریزند یا هنگام نفرت ابراز انزجار کند .هیجانهای مثبت منابع شخصی می افرینند ، هرچند هیجانها معمولاً دیر پا نیستند کوتاه مدت و زود گذرند ، لیکن میتوانند اثرات دراز مدت و طولانی بر ادمی بگذارند هیجانها در در زمره توانهای سازگاری تکاملی هستند ارزش سازگاری هیجانهای مثبت در گسترش و ساختن است .هیجانهای منفی ما را برمی انگیزند ، هر هیجان منفی نقش مهمی بازی میکند ،مثلاً ترس واضطراب بی اندازه مفید هستند . اگر ترس نبود بی مهابا به وسط خیابان پر از ماشین تندرو می دویدیم .احساسات منفی به ما اطلاعات میدهند .این هیجانها خیلی بیشتر از احساست مثبت ، اطلاعات در بر دارند .هیجانهای منفی فراوانی از قبیل ترس ، خشم ،اندازه بیزاری ،شرمساری و غیره وجود دارد که هر کدام از این ها اطلاعات خاصی را نشان میدهند . هیجانهای منفی به یادگیری کمک می رسانند. (اتکینسون و همکاران،ترجمه:براهنی و همکاران، ۱۳۸۵).
سرچشمه هیجانات