از دیگر روشهای درمانی نسبتاٌ جدید با حمایت تجربی بالا و اثربخش در درمان طیف گستردهای از اختلالات روانی، طرحواره درمانی[۱۱۵](ST) است. این الگوی درمانی توسط یانگ[۱۱۶]و همکارانش(۱۹۹۰) به عنوانی رویکردی یکپارچه نگر برای بیماران با سیر مزمن اختلال و مقاوم در مقابل درمان شناختی رفتاری معرفی شد(یانگ، ۱۹۹۰؛ یانگ، کلسکو و ویشار[۱۱۷]، ۲۰۰۳؛ نقل از هاوکه، پرونچر و پاریک[۱۱۸]، ۲۰۱۳). طرحوارهها که در حوزه های مختلف زندگی اشخاص به شکل مثبت یا منفی حضور دارند، ساختارهای شناختی عمیق و پایداری هستند که نشان میدهند افراد چگونه محرکهای محیطیشان را رمزگردانی، تفسیر و نسبت به آن ها واکنش نشان می دهند(یانگ، کلسکو و ویشار، ۲۰۰۳؛ نقل از شُری، استوارت و اندرسون[۱۱۹]، ۲۰۱۳).
نظریه های مبتنی بر طرحواره مدعی هستند که ناسازگاری بین اطلاعات مرتبط با آسیب(تروما) با طرحوارههای قبلی فرد منجر به نشانگان عاطفی و شناختی اختلال استرس پس از سانحه می شود و طرحوارههای فرد قبل، حین و پس از آسیب در تداوم آسیبپذیری روانشناختی نقش حیاتی دارند(بومایه، ریس بروف و لانگ[۱۲۰]، ۲۰۱۲). در واقع، نظریه های شناختی اضطراب[۱۲۱] سوگیریها در پردازش هیجانی و خود طرحواره های منفی[۱۲۲] را از عوامل کلیدی در شکلگیری و تداوم اختلالات اضطرابی و ناشی از آسیب معرفی میکنند(راینک، رینک، بکر و هویر[۱۲۳]،۲۰۱۳). بر این اساس، وقتی افراد در معرض تجارب و رویدادهای آسیبزا و آزاردهنده قرار میگیرند مفروضهها و طرحوارههای ناکارآمد و ناسازگاری در مورد خویشتن، دیگران و جهان اطراف در آن ها شکلگرفته و فعال میگردند که بسیار نا منعطف و نسبت به تغییر مقاوم هستند(کاظمی، بنی جمالی، احدی و فرخی، ۱۳۹۱). در یک پژوهش کوکرام، دروموند و لی[۱۲۴](۲۰۱۰) نقش و درمان طرحوارههای ناسازگار اولیه[۱۲۵](EMSs) را در سربازان جنگ ویتنام بررسی کردند، نتایج مطالعه آن ها نشان داد که طرحوارهها در ساختار شناختی افراد شرکتکننده در پژوهش نقش فعالی دارند و از عوامل مهم در شکلگیری و تداوم اختلال استرس پس از سانحه هستند. همچنین آنها گزارش کردند که درمان مبتنی بر طرحواره به کاهش شدت نشانگان اختلال استرس پس از سانحه منتهی میشود. در یک بررسی دیگر موسوی اصل و موسوی سادات(۱۳۹۳)، اثربخشی طرحواره درمانی(ST) را بر کاهش شدت نشانگان اختلال استرس پس از سانحه روی سه جانباز مبتلابه این اختلال گزارش کردهاند.
بهطورکلی، الگوهای شناخت درمانی ازجمله درمان پردازش شناختی(CPT) و طرحواره درمانی(ST) هم رهنمودی و هم ساختاریافته هستند و معتقدند که هیجانها و رفتار افراد به شدت با افکارشان ارتباط دارد(مان و وایت فیلد، ۲۰۰۹) و افکار ناکارآمد، تحریفشده در تداوم اختلالات روانشناختی نقش کلیدی ایفا میکنند؛ اگرچه ارتباط میان هیجانها و شناختها را دوطرفه تلقی میکنند و اهمیت مؤلفه های فیزیولوژیکی، هیجانی و رفتاری را نادیده نمیگیرند، اما تمرکز اصلی آن ها بر حیطه شناختی است. لذا هدف نهایی شناخت درمانیها حذف یا تنظیم هیجانات نیست بلکه هدف مبتنی بر پرورش تواناییهای بیماران است، جهت فراهم شدن ارزیابیهای واقعگرایانهتر و دقیقتر برای خودشان از موقعیتهایی که با آن ها مواجهه میشوند(هافمن، اسموندسن[۱۲۶] و بک، ۲۰۱۳).
با عنایت به مطالبی که در بالا تبیین و تشریح شد، اثربخشی درمان پردازش شناختی(CPT) و طرحواره درمانی(ST) بر زیستنشانگرهای قلبی عروقی[۱۲۷]( فشارخون سیستولیک[۱۲۸] و دیاستولیک[۱۲۹]، ضربان قلب[۱۳۰]و دمای بدن[۱۳۱]) و متغیرهای روانشناختی(خشم و خصومت[۱۳۲]، راهبرد مقابله گری اجتناب[۱۳۳] و رضایت زناشویی[۱۳۴]) جانبازان جنگ تحمیلی عراق بر ایران که مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه هستند، بررسی خواهد شد. در ادامه ارتباط هرکدام از این متغیرها با اختلال استرس پس از سانحه بر اساس مبانی نظری و ادبیات پژوهش بیانشده است.
واکنشهای فیزیولوژیکی به یادآورند های رویداد آسیبزا در کنار سایر نشانهها یکی از نشانگان اصلی[۱۳۵] در اختلال استرس پس از سانحه محسوب میشود. آشفتگیهای هیجانی میتوانند مرگ و بیماری قلبی را در جمعیتهای عمومی پیشبینی کنند. اگرچه بیشترین تأکید بر افسردگی است، شناخت کمتری از ارتباط بین اضطراب و استرس با بیماریهای جسمانی وجود دارد. (دنولت، ماس، کانتنروس، کیزر[۱۳۶]و همکاران،۲۰۰۹). در ادبیات پژوهش، روند رو به رشدی از ارتباط بین نشانگان اضطراب با ریسک فاکتورهای قلبی گزارششده است بهنحویکه وجود اضطراب در بیماران قلبی بهدقت بررسی میشود.(راتلج، کنکر، بیتر، کرانتز[۱۳۷]و همکاران،۲۰۱۳). اضطراب با تغییراتی در جریان خون همراه است و همانند سایر هیجانها میتواند در قالب دستگاههای مختلف که با شبکه های عصبی در ارتباط هستند، تظاهر پیدا کنند(راث[۱۳۸]،۲۰۰۵).