اگر چه بعضی از افراد رهبری و مدیریت را مترادف هم می دانند. اما به اعتقاد بعضی باید بین آن ها تفاوت قائل شد. از یک سو عده ای بر این باورند که رهبری یک جنبه مهم از مدیریت است و توانایی رهبری مؤثر یکی از شروط مدیریت اثر بخش است (الوانی،۱۳۸۲). از سوی دیگر عده ای معتقدند که رهبری در اصل نسبت به مدیریت مفهوم وسیع تری دارد. مدیریت نوع خاصی از رهبری محسوب میشوند که در آن کسب هدف های سازمانی بر سایر اهداف اولویت دارد. اختلاف اساسی میان این دو مفهوم از کلمه “سازمان” بر می خیزد. رهبری زمانی صورت میگیرد که فردی به هر دلیل می کوشد بر رفتار فرد یا گروهی اثر بگذارد. این امر میتواند برای نیل به اهداف خود فرد یا دیگران بوده و یا اهداف سازمان نیز سازگار یا ناسازگار باشد (رضائیان،۱۳۸۳: ۳۷۵). خلاصه ای از تفاوت بین رهبری و مدیریت در جدول زیر بیان شده است.
ویژگی های مدیران
ویژگی های رهبران
انتصابی هستند.
سلسله مراتبی هستند.
اهداف سازمانی اولویت دارد.
برای برخورد با پیچیدگی ها است.
اداره میکند.
نگهداری میکند.
دیدگاه محدود دارد.
وضع موجود را می پذیرد.
به کارایی توجه بیشتری دارد.
نگرش غیر شخصی به اهداف دارند.
در پست های پر مخاطره کار نمی کنند.
ترجیح میدهند با افراد کار کنند.
در رهبری عضویت ضرورت ندارد.
از درون گروه ظهور میکنند.
سلسله مراتب وجود ندارد.
اهداف پیروان مورد نظر است.
با ایجاد تغییر سروکار دارد.
ابداع میکند.
بهبود می بخشد بر افراد تمرکز دارد.
به افق توجه میکند.
با وضع موجود در جدال است.
به اثر بخشی توجه بیشتری دارد.
نگرش شخصی و فعال به اهداف دارند.
در پست های پر مخاطره کار میکنند.
با کارهای فکری سرو کار دارند.
در مدیریت عضویت شرط است.
جدول (۲-۱). تفاوت بین رهبری و مدیریت (الوانی،۱۳۸۲).
۲-۵٫ مهارتهای رهبری
رهبران اثر بخش در سازمان ها دارای مهارت های گوناگونی میباشند که این وظایف در سه سطح کلی بیان می شود (رضاییان، ۱۳۸۲).
۱- مهارت فنی: این مهارت به دانش و تواناییهای شخصی درهر گونه فراگرد یا حرفه اطلاق می شود.
۲- مهارت انسانی: این مهارت عبارت است از توانایی کار با انسان ها به نحو مؤثر و تشکیل گروههای کارآمد کلیه ی رهبران سازمان ها، ضرورتا در تمام سطوح به مهارت های انسانی نیاز دارند و این قسمت مهم از رفتار رهبری به شمار میآید.
۳- مهارت ادراکی: عبارتند از توانایی اندیشیدن در قالب مدل ها، چهار چوب ها و روابط گسترده مانند برنامه های بلندمدت که در سطوح بالای سازمانی اهمیت زیادی دارد.
۲-۶٫ رابطه قدرت و رهبری
همان طور که در تعریف رهبری ملاحظه شد، رهبری مستلزم نفوذ کردن و تأثیر گذاردن بر افراد است و مدیر در نقش رهبر کسی است که بتواند بر افراد تحت سرپرستی خود نافذ و مؤثر باشد و به عبارت دیگر زیردستان نفوذ و قدرت او را بپذیرند. مسئله نفوذ و قدرت رهبری به منابعی که قدرت و نفوذ از آن سرچشمه میگیرد ارتباط پیدا میکند. اصولاً قدرت عبارت است از توانایی اعمال نفوذ بر دیگران و نفوذ عبارت است از اعمالی که مستقیم یا غیر مستقیم باعث تغییر در رفتار یا نظرات دیگران میگردد. به این ترتیب قدرت و نفوذ با یکدیگر در آمیخته اند و مسئله رهبری با هر دوی آن ها در ارتباط است. زیرا رهبری با نفوذ بر دیگران تحقق مییابد و نفوذ نیز از قدرت شرچشمه میگیرد. منابع گوناگونی به عنوان منشا قدرت در نظر گرفته میشوند، که تعدادی از آن ها عبارتند از: قدرت مرجع بودن، قدرت قانونی، قدرت تخصصی، قدرت پاداش و تنبیه (الوانی،۱۳۸۲: ۱۳۸).
هرچه مدیر به قدرت های فوق بیشتر مجهز گردد میتواند بر کارکنان نفوذ بیشتری داشته و در انجام وظیفه رهبری و هدایت خود موفق تر باشد.
قدرت فردی:
قدرت مرجعیت
قدرت تخصصی
قدرت سازمانی:
قدرت قانونی
قدرت پاداش
قدرت تنبیه
رفتار مر ئوسان در جهت تحقق اهداف سازمان
نفوذ جهت بخش
نمودار (۲-۱). رابطه قدرت و نفوذ رهبری (الوانی، ۱۳۸۲).
۲-۷٫ نظریه های هدایت و رهبری
نظریه ها و تئوری هایی که در مورد رهبری بیان شده اند بسیارند ولی می توان آن ها را به طور کلی در سه دسته خلاصه کرد.
۲-۷-۱٫ نظریه های خصوصیات فردی رهبری
در این گروه از نظریات برای رهبر خصوصیاتی ذاتی ذکر میگردد. بر اساس این نظریات رهبران ابر مردانی هستند که به علت ویژگی هایی که موهبت الهی است شایسته رهبری گردیده اند (الوانی،۱۳۸۲ :۱۳۹). بدین منظور تحقیقات اندیشمندان جهت مشخص کردن ویژگی هایی در ارتباط با رهبری بود، ولی نتایج مؤثر دیگری هم در این میان به دست میآمد. خصیصه هایی که رهبران را از غیر رهبران متمایز میکند، جاه طلبی، تمایل به رهبری، صداقت و راستی، اعتماد به نفس، هوش و دانش مربوط در زمینه کار میباشد. به علاوه در تحقیقاتی که اخیراًً صورت پذیرفته است، اشخاصی که توانایی نظارت بر عملکرد خودشان را دارند یعنی با توجه به موقعیت های گوناگون خود را با آن تطبیق میدهند قابلیت رهبر شدن را دارند. در نتیجه، تمامی یافته های اخیر که در مدت بیش از نیم قرن صورت پذیرفته است حاکی از این است که برخی از این تئوری ها میتوانند منجر به موفقیت در رهبری شوند اما هیچکدام آن را تضمین نمیکنند (حاجی،۱۳۸۶).
چرا ویژگی های یک رهبر به طور مستقل باعث موفقیت ولی نمی شود؟ ما حداقل ۴ جواب برای این سؤال میتوانیم ارائه بدهیم:
-
- تا حد زیادی موفقیت یک رهبر به نیازهای پیروانش بستگی دارد.
-
- ویژگی های یک رهبر به تنهایی قادر به ایجاد ارتباط بین اهداف همه پیروان نمی باشد.
-
- ویژگی های یک رهبر توانایی جداسازی علت از معلول را ندارد.
- ویژگی های یک رهبر گاهی عوامل محیطی را نادیده میگیرد (حاجی،۱۳۸۶).
۲-۷-۲٫ نظریه های رفتار رهبری
محدویت های مطرح شده در نظریه ویژگی های رهبری محققان را مجبور به جستجو در جهات دیگر نمود. اگر چه در طی دهه اخیر حرکتی عظیم در رابطه با ویژگی های رفتاری رهبر انجام شده است، اما حرکت اصلی در این مورد از اوایل دهه ۱۹۴۰ آغاز شده است. تحقیقاتی که در مورد اصل رهبری از اواخر دهه ۱۹۴۰ تا اواسط دهه ۱۹۶۰ صورت پذیرفته است، بیشتر بر روی شیوه های رفتاری رهبری تمرکز داشته است. ناکام ماندن محققان در حوزه تحقیقات خصائص نظریه ها، آنان را مجبور به مطالعه بر روی رفتارهای انجام شده توسط رهبرانی خاص کرد. آنان بر این گمان بودند که رهبران دارای قدرتی عالی هستند که در رفتارشان قابل مشاهده است (حاجی،۱۳۸۶). به عبارت دیگر نظریه های رفتاری مانند نظریه خصوصیات فردی رهبر، رهبری را عامل اصلی در عملکرد و نگهداری منابع انسانی میداند (رضائیان،۱۳۸۳: ۲۸۰). اما در این گروه از نظریات، به جای صفات شخصی، بر آنچه که رهبران انجام میدهند، تأکید میکند. یعنی در پی آن هستیم که دریابیم سبک و روش رهبری چگونه است و رهبران در برخورد با مرئوسان از چه شیوه هایی توسل می جویند (الوانی،۱۳۸۲).
۲-۷-۳٫ مطالعات دانشگاه ایالتی اوهایو