ارزیابی و درمان بهمراه فیدبک بینایی و شنوایی به بیماران طی هر جلسه درمان داده شد، این پروسه برای بررسی توانایی یادگیری و بخاطر سپردن مراحل تمرین بود. پس از ۱۰ جلسه درمان که طول مدت هر جلسه ۴۵ دقیقه بود. در مطالعات قبلی که ارائه فیدبک توسط تراپیست به بیماران داده می شد در بیماران جوان وسلامت تحمل وزن نسبی در سطح بالایی از دقت و صحت فرا گرفته می شد ولی در مورد افراد مسن ناکارآمد بوده است در این مطالعه ترکیب دستورالعمل های تمرینات توانبخشی با سیستم بیوفیدبک، کارآمدی بالاتری نسبت به تمرینات روتین توانبخشی داشت. بزرگترین محدودیت این تحقیق فقدان کور بودن روند درمان بود. تقریبا غیر ممکن است که بیمار و تراپیست کور عمل کنند ولی ارزیابی نتایج مطالعه خارج از درمان صورت میگیرد تا اطلاعات کمتری به تراپیست و بیمار داده شود. با وجود اینکه این سیستم درمانی کم هزینه است و استفاده از آن به سهولت امکان پذیر است و میتواند روش مناسبی برای آموزش راه رفتن کنترل شده و دقیق باشد. ولی در این مطالعه به علت کوچک بودن نسبی حجم نمونه، احتمال توصیف آن برای جمعیت بیشتر دشوار است و ممکن است به رسمیت شناخته نشود. به طور کلی بیوفیدبک برای تحمل وزن نسبی جهت التیام پس از شکستگی یا جراحی ارتوپدیک مؤثر است و لذا چنین سیستمی با ارزش بوده و نتایج این مطالعه دیگر مطالعات را ساپورت میکند [۶۳].
در تحقیقی توسط ارمغان [۱۲۸] و همکاران در سال ۲۰۰۳ بر روی ارزیابی کارآمدی درمان الکترومیوگرافی بیوفیدبک برای بازگردانی عملکرد دست بیماران همی پلژیک صورت گرفت. در این مطالعه تعداد ۲۷ نفر بیمار به صورت تصادفی در دو گروه درمان بیوفیدبک و گروه درمان بیوفیدبک نما شامل ۱۴ نفر در گروه درمان با بیوفیدبک و بقیه درمان با بیوفیدبک نما قرار گرفتند. جلسات درمان در هر دو گروه ۵ بار در هفته به مدت ۲۰ جلسه بود و برای هر دو گروه رویکرد برانستروم در برنامه درمانی قرار گرفت. ارزیابی های انجام شده قبل و پس از مداخلات شامل ارزیابی میزان اکستنسیون مچ دست توسط گونیا متر، ارزیابی اجرای نوشیدن آب از لیوان، ارزیابی برانستروم از دست و ارزیابی کلینیکی با بهره گرفتن از الکترومیوگرافی سطحی بوده است.
در دو گروه تفاوتی از نظر سن، جنس، شروع سکته، سمت درگیر و وضعیت عملکردی وجود نداشت. اگرچه گروه بیوفیدبک در بهبودی برانستروم در مرحله نقاهت دست بهبودی بیشتری نشان دادند ولی تفاوت عمده ای وجود نداشت. نتایج نشان داد در متغییرهای آماری در هر دو گروه درمان بهبودی عمده ای به وجود آمده بود ولی بهبودی در دامنه حرکتی اکتیو مفاصل و پتانسیل الکترومیوگرافی سطحی در گروه مداخله نسبت به گروه بیوفیدبک نما بزرگتر بود. در ارزیابی استفاده از لیوان تفاوت عمده ای بین دو گروه وجود نداشت ولی در آزمون دامنه اکتیو مفاصل در گروه درمان بهبودی بیشتری وجود داشت.p<0.001)) گروه بیوفیدبک در افزایش پتانسیل الکترومیوگرافی سطحی در مقابل گروه کنترل نیز تفاوت عمده ای نشان دادند [۶].(p<0.001)
در ۱۹۸۳ اثر الکترومیوگرافی بیوفیدبک در بهبودی بیماران سکته مغزی مزمن در اندام تحتانی مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق تعداد ۳۷ نفر شرکت کردند و به طور تصادفی در ۴ گروه طبقه بندی شدند.گروه اول شامل ۷ نفر که تحت درمان بیوفیدبک قرار گرفتند، گروه دوم شامل ۶ نفر درمانی دریافت نکردند. گروه سوم شامل ۱۶ نفر درمان بیوفیدبک بر اندام فوقانی انجام گرفت و ۸ نفر در گروه چهارم آموزش آرمش بخشی عمومی بر روی آن ها انجام شد.
تمامی این افراد حداقل یکسال از سکته مغزی آن ها گذشته بود و همگی از قبل توانبخشی دریافت کرده بودند ولی هیچ یک درمان بیوفیدبک دریافت نکرده بودند، دچار آفازی نبودند و به طور همزمان در پروژه دیگری شرکت نداشتند.