فصل چهارم
دیدگاه های حقوق دانان
۴- فصل چهارم: دیدگاه های حقوق دانان
۴-۱-بخش اول:جرائم منافی عفت
کشف جرم از راههای اصولی و متقن یکی از مهمترین کارهای دادگاه بعد از گرفتن مجرم است. هرچه کشف جرم از راههای علمی، قانونی و اصولی انجام شود هم نسبت به مجرم احقاق حق میشود و هم تأثیر تربیتی و اجتماعی مجازات از بین نمیرود؛ چون حکومت با اعمال مجازات برای مجرم هدف تربیت، اصلاح و پیشگیری از مجرم شدن افراد دیگر جامعه را دارد. قبل از اعمال مجازات، کشف جرم مجرم از مهمترین مراحلی است که هر مجرمی باید آن را طی نماید. در این حال جرمهای که به نحوی با عرض و آبروی انسانآموزشها مرتبط است و غالباً این جرمآموزشها را انسانآموزشها از یکدیگر مخفی میکنند، اثبات آن بسیار سخت میباشد. به همین دلیل در شرع مقدس اسلام نسبت به این نوع جرائم حساسیت بیشتری اعمال شده است. البته گروهی معتقدند هدف شارع مقدس از محدود نمودن راههای اثبات جرم در اینگونه اعمال، عدم اثبات این جرمآموزشها بوده است. زیرا با اثبات اینگونه از جرمآموزشها فقط تجری انسانآموزشها نسبت به حدود الهی اثبات میشود و با عدم اثبات آن فساد و فحشا توسعه نمییابد. اگر این هدف را بپذیریم که شاید تا حدی هم درست باشد. اما عدم اثبات اینگونه از جرائم منافی عفت میتواند مجرم را در حصن عدم اثبات جرم قرار دهد و میداند هرچه این اعمال زشت را انجام دهد میتواند با عدم اقرار و عدم شهود از قانون بگریزد. عدم اجرای قانون میتواند منجر به رواج انواع انحرافآموزشها و فسادها در جامعه شود. لذا برای پیشگیری از انحراف در جامعه و اجرای قانون و عدالت برای همگان ضروری است که برای «اثبات جرائم منافی عفت» راههای دیگری نیز که مورد تأیید شارع و فقه باشد بهره گرفته شود. این مقاله از سه بخش جرائم منافی عفت، ادله اثبات دعوی جزائی و دلایل خاص جرائم منافی عفت، تشکیل شده است.
۴-۱-۱-تعریف
مقنن در قانون تعریفی از «جرائم منافی عفت» ذکر نکرده است . و حتی ضابطه و معیار خاص قانونی نیز ارائه نداده است تا بر آن مبنا بتوان جرائم منافی عفت را شناخت. در نتیجه عناصر کلی تشکیل دهنده این نوع جرمها مشخص نیست. قانونگذار به جای این که جرائم منافی عفت را تعریف نماید تا مصادیق آن معلوم شود، مصادیق را احصا کردهاست تا تعریف آن مشخص گردد. این روش را تعریف به مصداق مینامند وآن غیر از تعریف کلی، جامع و مانع میباشد که مطلوب اهل علم بوده و کاربرد فراوان دارد. به علاوه احصا مقنن حصری نبوده و تمثیلی میباشد.
روش قانونگذار سبب شده است تا در قوانین موضوعه این نوع جرمها یک جا و تحت یک عنوان تدوین نگردد که با یک نگاه اجمالی بتوان آن ها را تشخیص داد و کلیه مصادیق آن را شناخت. در نتیجه برای یافتن مصادیق جرائم منافی عفت، در هر مورد باید به قانون مراجعه نمود و حکم مسئله را آموخت.
تعیین دقیق مصادیق جرائم منافی عفت با قاضی است. با توجه به مجازاتهای سنگینی که درباره بسیاری از جرائم منافی عفت مقرر میباشد و با عنایت به این که در جامعه کنونی برداشتهای مختلف و متفاوتی از این نوع جرائم وجود دارد. بهتر بود که قانونگذار کلیه جرائم منافی عفت را با دقت تعیین و مـعرفی میکرد و آنـها را حـصری اعـلام مینمود یـا لااقـل ضابطهای ارائـه میداد تـا به کـمک آن بـتوان این نـوع جـرائم را شناخت. بـدیهی است اتـخاذ این روش میتوانست بر بـسیاری از ناهـماهنگیهای مـوجود در ایـن رهـگذر پـاسخ دهـد. لـذا بـا عنایت به اصل قانونی بودن جرائم و مـجازاتها که مـورد احترام جـوامع بـشری اسـت و بـا فـقدان نـص خـاص، جـرم دانـستن بعضی از اعـمال مـنافی عفت محل تردید است.
اعـمالی مـانند ” صـنمپرستی ” ، ” مـبدل پـوشی ” ، ” پـوشیدن لـباس جـنس مـخالف ” ، ” حـیوان دوسـتی” ، ” حیوانبازی ” ، ” بچهبازی ” ، ” عورت نمایی ” ، ” نظربازی جنسی ” یا ” چشمچرانی ” ،” خودآزاری جنسی” ، ” استمنا ” ، ” پیردوستی ” و … از قلمرو کیفری خارج میباشند. حتی اعمالی مانند ” ازاله بکارت “، “روسپیگری ” ، ” اعاشه از عواید فحشا زنان ” ، ” واداشتن افراد و جوانان به شهوترانی ” و… عنوان کیفری خاصی ندارد. مراجع قضایی این گونه اعمال را در بعضی موارد از مصادیق فعل حرام دانسته و بر آن مبنا برای مرتکبین مجازات تعیین میکنند. البته از نظر علمی و با توجه به لزوم تفسیر قوانین جزائی به طور مضیق، عملکرد محاکم قضایی روش مطلوبی به نظر نمیرسد. زیرا این روش با اصل قانونی بودن جرائم و مجازاتها و تفسیر قوانین جزائی به طور مضیق که مورد حمایت همه جانبه حقوق بشری و نیز مورد حمایت شرع است نادیده گرفته میشود.
با این وجود روش قانونگذار از خیلی جهات مطلوب به نظر میرسد؛ زیرا جرائم منافی عفت برخاسته از سنتها و عرفهای اجتماعی است. کمتر جرمی را میتوان یافت که تا این حد، معیارهای عرفی، سنتی و مذهبی در ظهور آن تأثیر داشته باشد. در هر جامعه با توجه به اندیشههای سنتی، عرفی، فرهنگ اجتماعی و تاریخ تحول آن جرائم منافی عفت به وجود میآید و با تغییر عرف و دگرگونی فرهنگ اجتماعی این اعمال نیز رنگ عوض میکند. شاید به همین مناسبت باشد که قانونگذار جرائم منافی عفت را تعریف نمیکند و به معرفی بعضی از مصادیق آن بسنده میکند تا مصادیق موردی آن در عمل عرف وقاضی تعیین گردد .
باید توجه داشت. که روش مذکور این خطر را دارد که قاضی را در تشخیص مصادیق جرائم منافی عفت و اعمال سلیقه و دیدگاه خاص خود آزاد می گذارد که این امر ممکن است اصل قانونی بودن جرائم و مجازاتها را به مخاطره بیاندازد .و از جهت مصادیق «قبح عقاب بلا بیان» باشد .
در جامعه اسلامی ایران با الهام از شریعت مقدس اسلام و سنتهای دیرینه و عفت ذاتی ایرانیان، اعمال منافی عفت درطول تاریخ تحول یافته و مصادیق بیشتری پیدا کردهاست که با دیدگاههای ملی، محلی، سنتی و مذهبی به خوبی میتواند مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
۴-۱-۲-قانون اساسی
قانون اساسی قواعدی است که؛ حاکم بر اساس حکومت و صلاحیت قوادی مملکت و حقوق و آزادیهای فردی است، از نظر ماهوی، قانون اساسی نام گذاری گردیده و برتر از قواعد حقوق است. در غالب حکومت های آزاد، بخاطر نگهداری اساسی حکومت و جلوگیری از تجاوز دولت ها به پیمانی که رابط بین آن ها و ملت است، برای قوانین اساسی احترام و حیثیت خاص قائلند و آن ها را ممتاز از سایر قوانین ساخته اند. تعیین حدود اختیار قوه مقننه و رابطه آن با دو قوه ی مجریه و قضاییه با قانون اساسی است. به همین جهت، مجلس قانون گذاری عادی حق نسخ و تجدیدنظر در آن را ندارد و در همه حال باید از قواعدهای آن پیروی کند. [۲۰۰]
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز آن چنان که خود در مقدمه اشعار داشته، مبین نهادها فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه ایران بر اساس اصول و ضوابط اسلامی است. [۲۰۱]