در حالی که ( دیکسون[۱۹] ، ۲۰۰۰) ، اطلاعات را داده ی شکل یافته دانسته است . ( تیوانا[۲۰] ، ۲۰۰۰) ، از تعبیر جذاب دیگری استفاده نموده و میگوید : اطلاعات ، داده ای است که از طریق انطباق با شرایط محیطی[۲۱] ، طبقه بندی[۲۲] ، محاسبه [۲۳]، اصلاح [۲۴]ومتراکم سازی یا تلخیص[۲۵]تولید ارزش افزوده نموده باشد .
– اطلاعات ، داده های سازماندهی شده یا پردازش یافته ای هستند که دارای تاریخ مصرف هستند و البته دقت بالایی دارند ( سالوندی [۲۶]، ۲۰۰۱)
– اطلاعات ، داده های پردازش شده و حقایقی دارای مفهوم هستند که به توصیف و تعریف داده ها می پردازند و توسط گیرنده پیام ، درک و تفسیر میشوند . در واقع داده ها پس از تفکیک زمینه[۲۷] ، طبقه بندی ، محاسبه ، اصلاح وجمع بندی[۲۸] شده وبه اطلاعات تبدیل میشوند ( حسینی خواه ، ۱۳۸۵) .
۲-۳- ۳-دانش :
– وقتی که اطلاعات تحلیل، پردازش و وارد متن میشوند تبدیل به دانش میگردد . دانش ، استنتاج کردن و شناخت الگو های نامعمول ، روند های پنهان ، استثنا ئات داده واطلاعات است . دانش فرآیندی پیچیده است که برای قضاوت های ارزشمند بر اساس تجربیات ودرک الگوها نیاز به انسان دارد . بر اساس این تجربیات و درک پیشین ، یک فرد ممکن است قوانین معین وفرمول بندی شده ای داشته باشد که بتواند با درجه ای از قابلیت پیشبینی برای موقعیت های مشابه به کار گرفته شود . برای مثال ، یک دانشمند زمین شناس ممکن است با نگاه به اطلاعات زلزله ها بتواند شرایط و عواملی را که محل های معین را مستعد زلزله های قوی میسازند ، تشخیص دهد . ( اکبری ، ۱۳۸۵)
– می توان دانش را ترکیب سازمان یافته ای از افکار، قواعد ، رویه ها واطلاعات دانست ( بات ، ۲۰۰۰) . به عبارت دیگر دانش معنایی است که توسط ذهن ساخته می شود ( ماراکاس[۲۹]، ۱۹۹۹) و چنانچه به معنی توجه نشود دانش بی اثر وایستا بوده واطلاعاتی بی سامان میباشد و تنها از طریق معنی است که اطلاعات ، زنده شده وبه دانش تبدیل میگردد . سازمان داخلی اطلاعات ودانش موجب تشخیص این دو مقوله از یکدیگر می شود . به عبارت دیگر در حالی که دانش دارای سازمان است،اطلاعات فاقد سازمان میباشد . ( کینگر وچانویتز[۳۰] ، ۱۹۹۵)
و کلا باید گفت که تشخیص بین اطلاعات ودانش به دیدگاه استفاده کنندگان ازآن بستگی دارد . بخشی از دانش که دائما مورد بررسی وتفسیر اعضای مختلف جامعه قرار میگیرد به کالاهای عمومی تبدیل می شود ( رالین[۳۱]، ۱۹۹۷) .
– برخی از پژوهشگران دانش را شامل ارتباطی می دانند که توسط انسان ما بین اطلاعات وکاربردها ی بالقوه آن برقرار می شود و در نتیجه ، دانش بیش از اطلاعات یا داده به عمل نزدیک است ( مک آدام ومک کریدی ، ۱۹۹۹٫دیکسون ، ۲۰۰۰) . اسویبی[۳۲] نه تنها دانش را به عمل نزدیکتر میداند تا به اطلاعات ، بلکه معتقد است که دانش همان عمل است . دانش، عمل دانستن است و شامل یادگیری ، فراموشی ، یاد آوری و فهمیدن میباشد . این در حالی است که اطلاعات ، عمل محسوب نمی شود . چنین تعریفی از دانش مترادف باچیزی است که اغلب به آن شایستگی[۳۳]گفته می شود . شایستگی عبارت است از ظرفیت انجام عمل به طور مؤثر وکارا و به اعتقاد اسویبی این تعریف بهترین روش برای تشریح دانش در قلمرو کسب وکار میباشد ( اسویبی واریک [۳۴]، ۱۹۹۷) .
– دانش اطلاعاتی است که توان تأثیر بر « عمل» را دارد ، عملی بودن به معنای ارتباط با حوزه های خاص میباشد وبدین منظور اطلاعات مرتبط می بایستی در جای مناسب ، زمان و بافت مناسب به گونه ای که هر کس بتواند ازآن در تصمیم گیری استفاده کند ، در دسترس باشد ( سالوندی ، ۲۰۰۱)
– دانش منبع کلیدی در تصمیم گیری هوشمند ، پیشبینی ، طراحی ، برنامه ریزی ، عیب یابی و تشخیص، تحلیل ، ارزیابی و قضاوت شهودی میباشد. دانش در فضای بین اذهان فردی و جمعی شکل میگیرد و به اشتراک گذاشته می شود.(سالوندی ، ۲۰۰۱)
– دانش ، اطلاعاتی است که در ذهن افراد وجود دارد : این اطلاعات ، اطلاعات شخصی است ( که ممکن است جدید ، منحصر به فرد ، مورد استفاده ، یا صحیح باشد یا نباشد )، که مرتبط با واقعیت ها ، رویه ها ، مفاهیم ، برداشت ها ، ایده ها ، مشاهدات ، وداوری ها میباشد ( شهریور ، ۱۳۸۵) .
– دانش را در یک تعبیر می توان اطلاعات آمیخته با خبرگی وتجربیات افراد دانست که در جای جای سازمان پراکنده شده است وازآن به عنوان سرمایه های دانشی نیز یاد می شود ( زاک ، ۱۹۹۹٫ تیسی، ۲۰۰۰) .
– دانش ، دارایی ناملموس[۳۵]یک کسب کار است که به آن در انجام بهتر امور ، نسبت به زمانی که آن را در اختیار نداشت ، کمک میکند ( پولارد [۳۶]، ۲۰۰۰٫ اخوان ، ۱۳۸۶)
– دراکر دانش را چیزی میداند که چیز یا کسی را تغییر داده ، برای اقدامی متفاوت ومؤثرتر توانمند سازد ویا زمینه ی لازم را برای اقدام مهیا نماید ( دراکر ، ۱۹۸۹)
– ویتزل بر همین مبناء اما با تعریفی ساده تر دانش را پیش نیاز ذخیره شده کنش[۳۷] تعریف میکند ولی خاطر نشان میسازد که هر کنشی لزوماً نیازمند داشتن دانش نیست (ویتزل،۲۰۰۰) ، از دیدگاه فلسفی ، کانت بیان میکند که دانش ، چیزی فراتر از آنچه که امکان تجربه آن وجود دارد ، نیست (هاسل [۳۸]، ۲۰۰۱) .
-بل [۳۹]، دانش را مجموعه سازمان یافته ای از بیان حقایق یا ایده ها میداند که در یک قضاوت (نظر) منطقی یا یک نتیجه تجربی را ارائه میکند و بوسیله بعضی رسانه های ارتباطی در بعضی قالب های سیستماتیک به دیگران انتقال مییابد . به نظر وی دانش ، نظرات و عقیده های جدید یا بیان تازه ای از نظرات قدیمی تر را شامل می شود ( بل ، ۲۰۰۱) .
– داونپورت و پروساک [۴۰]، دانش را مخلوط سیالی از تجربیات ، ارزش ها ، اطلاعات موجود ونگرش های کارشناسی نظام یافته می دانند که چارچوبی برای ارزشیابی وبهره گیری از تجربیات واطلاعات جدید ارائه میدهد . از نظر آن ها ، دانش در ذهن دانشگر به وجود آمده وبه کار می رود . دانش نه تنها در مدارک وذخایر دانش سازمانی ، بلکه در رویه های کاری ، فرایند های سازمانی ، اعمال و هنجار ها عینیت مییابد ( رحمان سرشت ، ۱۳۷۹) . آن ها همچنین ، دانش را ترکیب متغیری از تجربه کسب شده ، ارزش ها ، اطلاعات وبینش تخصصی تعریف میکنند که چارچوبی رابرای ارزیابی وترکیب اطلاعات وتجربیات جدید به وجود می آورد (رحمان سرشت ، ۱۳۷۹).
– نوناکو و تاکوچی[۴۱] ، دانش را یک اعتقاد صحیح قابل تصدیق می دانند (نوناکو وتاکوچی ، ۱۹۹۵). درحالی که لئونارد و سنسی پر ، دانش را اطلاعات مرتبط ، قابل کاربرد وتا اندازه ای مبتنی بر تجربه می دانند (لئونارد و سنسی پر[۴۲] ، ۱۹۹۸). نوناکو دانش را تنها مزیت رقابتی پایدار برای یک سازمان میداند ( نوناکو ، ۱۹۹۱) .
– دراکر نیز دانش را چیزی دانسته است که کسی یا چیزی را تغییر میدهد ، یا از طریق مهیا سازی زمینه اقدام یا قادر ساختن آن برای اقدامات متفاوت و مؤثرتر را فراهم میسازد (دراکر ، ۱۹۸۹٫اخوان ،۱۳۸۶). وی دانش را اینگونه تعریف می کند :« دانش ، مخلوط سیالی از تجربیات ، ارزش ها ، اطلاعات موجود ونگرش های کارشناسی نظام یافته است که چارچوبی برای ارزشیابی وبهره گیری از تجربیات واطلاعات جدید به دست میدهد .»
برای روشن تر شدن موضوع دو مثال را ارائه میکنیم :