۲-۳-۴- تورش های رفتاری[۱۳۱] سرمایه گذاران
امروزه ایده رفتار کاملا عقلایی سرمایه گذاران که همواره به دنبال حداکثر سازی مطلوبیت خویش هستند جهت توجیه رفتار و واکنش بازار، کافی نیست. حتی شواهدی وجود دارد که بر اساس آن ها بسیاری از الگوهای مالی رفتاری که ریشه در اعماق ذات افراد دارند، به سختی می توان با آموزش بر آن ها غلبه کرد (بیدگلی و کرد لویی، ۱۳۸۸).
در این بخش برخی از تورش های رفتاری که میتوانند بازار اوراق بهادار را تحت تأثیر قرار دهند، بررسی میشوند. منظور از تورش، انحراف از تصمیم گیری های درست و بهینه است . از آنجایی که زمان و منابع شناخت محدود هستند، نمی توانیم داده هایی را که از محیط اخذ میکنیم به صورت بهینه مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم . بنابرین ذهن انسان به طور طبیعی استفاده میکند. اگر از چنین روش های ابتکاری به طور مناسب قواعد سر انگشتی استفاده شود، میتوانند مؤثر واقع شوند، در غیر این صورت تورش های غیر قابل اجتنابی پیش خواهند آمد . به طور کلی ممکن است اشخاص در فرایند تفکر و تصمیم گیری دچارخطا شوند (ریتر[۱۳۲] ،۲۰۰۳).
سه دسته کلی از منابعی که باعث ایجاد تورش در فرایند تفکر و تصمیم گیری افراد میشوند عبارتند از:
الف- روش های ابتکاری[۱۳۳]
ب- خودفریبی[۱۳۴]
ج- تعاملات اجتماعی[۱۳۵]
۲-۳-۴-۱- روش های ابتکاری
از آنجایی که ظرفیت پردازش اطلاعات در بشر محدود ا ست، اشخاص به روش های تصمیم گیری ناقص یا روش های ابتکاری روی می آورند که به تصمیم گیری های نسبتا خوبی نیز منجر میشوند . به این مختصر سازی که در فرآیندهای تصمیم گیری صورت میگیرد، ساده سازی ابتکاری گفته می شود( دانیل و تئو[۱۳۶]، ۲۰۰۲).
در واقع، رو ش های ابتکاری یک سری قواعد سر انگشتی یا میان بر های ذهنی[۱۳۷] هستند که موجب سهولت در فرایند تصمیم گیری میشوند.ذهن انسان از این قواعد سر انگشتی به منظور حل سریع مسایل پیچیده استفاده میکند . برای مثال، یک بازیکن بیلیارد برای محاسبه زاویه و سرعتی که باید به توپ ضربه بزند از مثلثات و معادلات دیفرانسیل استفاده نمی کند، بلکه او از یک سری قواعد سر انگشتی بهره میگیرد و حتی ممکن است از ریاضیات چیزی نداند . بنابرین روش های ابتکاری، ابزاری مفید در حل مسأله هستند . با این وجود برخی رویدادها و الگوهای رفتاری وجود دارند که باعث میشوند استفاده از روش های ابتکاری به خطا و تورش در تصمیم گیری منجر گردد بنابرین استفاده از روش های ابتکاری همیشه به یک تصمیم گیری صحیح منجر نمی شود . آگاهی از این الگوهای رفتاری که خود نیز به نوعی جزء قواعد سر انگشتی و میانبر های ذهنی هستند، باعث می شود بتوانیم تورش های احتمالی در تصمیم گیری اشخاص را پیشبینی کنیم. در ادامه به برخی از این الگوها اشاره می شود؛
۱- برجستگی[۱۳۸]: برجستگی در مورد اطلاعاتی به وجود میآید که به صورتی متفاوت و متمایز از گذشته ارائه میشوند . این امر موجب می شود این اطلاعات در ذهن فرد به خوبی باقی بماند و در نتیجه شخص میتواند به راحتی آن را از حافظه بازیابی کند(کهنام و تیورسکی [۱۳۹]،۱۹۷۳). هم چنین پدیده هایی که کمتر رخ میدهند، در ذهن اشخاص برجسته میشوند . در چنین مواردی اشخاص، احتمال رخداد مجدد آن را بیشتر از واقع برآورد میکنند . برای مثال، سقوط یک هواپیما یا یک زمین لرزه کمتر رخ میدهد. ولی اگر خبر جدیدی مبنی بر این که هواپیمایی سقوط کرده یا زمین لرزه ای رخ داده است منتشر شود، افراد احتمال سقوط هواپیما یا وقوع زمین لرزه را در آینده ای نزدیک، خیلی بیشتر از واقع برآورد میکنند. به طور کلی برجستگی باعث می شود سرمایه گذاران نسبت به اطلاعات جدید عکس العمل بیش از حد نشان دهند.
۲- اثر هاله ای[۱۴۰]: این اثر باعث می شود شخص قضاوت کننده تحت تأثیر یک ویژگی مطلوب از فرد یا موضوع مورد بررسی قرار گرفته، این ویژگی را به دیگر ویژگی های آن تعمیم دهد . چنین استنادهای اشتباهی میتواند به طور بالقوه باعث قیمت گذاری اشتباه [۱۴۱] در بازار سهام شود . برای مثال، اگر سرمایه گذاران، دور نمای مطلوبی از سهام رشدی را مشاهده کنند و آن را به دور نمای بازده تعدیل شده با ریسک نیز نسبت دهند، این امر باعث می شود قیمت این نوع سهام بالای ارزش ذاتی قرار گیرد.
۳- توهم در مورد صحت و سقم پدیده ها[۱۴۲]: این توهم از آنجا ناشی می شود که اشخاص گرایش بیشتری به پذیرش صحت و سقم مطالبی دارند که پردازش آن ها ساده تر است. به عبارت دیگر اشخاص به مطالبی که فهمیدنش برای آن ها آسان تر است، اعتماد بیشتری دارند . در واقع ادراک آن دسته از سیگنال های اطلاعاتی که برای فرد، آشنا به نظر میرسد با سهولت بیشتری انجام می شود.
۴- نمایندگی: [۱۴۳] بیانگر این است که اشخاص بر اساس کلیشه ها تصمیم گیری میکنند(روبنزون[۱۴۴]، ۲۰۰۰) در واقع اشخاص احتمال رخداد یک پدیده را با توجه به میزان شباهتی که این رخداد با رویدادهای مشاهده شده قبلی دارد، برآورد میکنند برای مثال، اگر سهام جدیدی در بازار عرضه شود و سرمایه گذاران بین این سهام جدید و سهام شرکت دیگری که آن نیز مدتی قبل عرضه شده و دارای بازده خوبی بوده است شباهت هایی ببینند، برای خرید آن هجوم می آورند نمایندگی به صورت دیگری نیز ظاهر می شود که به آن قاعده اعداد کوچک[۱۴۵] میگویند. طبق این قاعده سرمایه گذاران تصور میکنند رویدادها و روند های جدید تداوم خواهند یافت . به عنوان مثال، سرمایه گذاران به سمت خرید سهامی که به تازگی دارای بازده خوبی بوده است، هجوم می آورند و از خرید سهامی که به تازگی عملکرد بدی داشته است، اجتناب میکنند به طور کلی نمایندگی باعث می شود سرمایه گذاران نسبت به اطلاعات جدید عکس العمل بیش از حد نشان دهند.
۵- لنگر انداختن:[۱۴۶] بیانگر این است که اشخاص هنگام برآوردهای کمّی، بی جهت تحت تأثیر برآوردهای قبلی یا اعداد و ارقام موجود دربیان مسأله قرار می گیرند به عنوان مثال، در مذاکرات فروش مشاهده می شود که فروشنده در ابتدا، مذاکره را با یک قیمت بالا شروع میکند و سپس به تدریج آن را کاهش میدهد. به این ترتیب فروشنده باعث می شود، خریدار بر آن قیمت ابتدایی لنگر بیندازد و زمانی که فروشنده قیمت پایین تری را پیشنهاد میکند، خریدار تصور میکند که این قیمت پایین تر، قیمت مناسبی است . به طور کلی، لنگر انداختن باعث می شود سرمایه گذاران نسبت به اطلاعات جدید، عکس العمل کمی از خود نشان دهند. که این امر، بر عکس اثر نمایندگی است لنگر انداختن در واقع نوعی محافظه کاری محسوب می شود.