ویژگیهای شغلی مجموعهای از خصایص هستند که از ماهیت شغل نشأت میگیرند و مبین تفاوتهای بین انواع مشاغل هستند. به نظر رابینز (۱۳۸۰) مهمترین ویژگیهای شغلی عبارتند از: تنوع مهارت، هویت وظیفه، اهمیت وظیفه، استقلال کاری و بازخورد.
ج- اهمال کاری شغلی
اهمال کاری را به عنوان “تمایل به دوری از انجام یک فعالیت، وعده به انجام دادن آن در زمان دیگر و استفاده از بهانه ها و عذرهای متفاوت برای توجیه این تأخیر و دوری از سرزنش ناشی از آن” تعریف کردهاند. بسویک و همکاران ( ۱۹۹۷ ).
۱-۶-تعاریف عملیاتی متغیرهای تحقیق
الف- انگیزش شغلی
ملاک ارزیابی انگیزش شغلی در پژوهش حاضر نمرات آزمودنی ها در پرسشنامه انگیزش شغلی تهیه شده توسط لوداهل و کیچنر میباشد که شامل ۲۰ سوال در زمینه انگیزش کارکنان است و نمره ای که فرد کسب میکند بیانگر سطح انگیزش شغلی اوست. در این مقیاس هرچه امتیاز فرد بالاتر باشد، انگیزش شغلی او بالاتر خواهد بود و دامنه نمرات بین (۸۰-۰) میباشد(فهلی، ۱۳۷۸).
ب-ویژگیهای شغلی
منظور از ویژگی های شغلی در این پژوهش نمرات آزمودنی ها است که توسط پرسشنامه زمینه یابی تشخیص شغل (JDS) هاکمن و اولدهام (۱۹۷۶) سنجیده می شود.
ج- اهمال کاری شغلی
ملاک ارزیابی اهمال کاری شغلی در پژوهش حاضر نمرات آزمودنی ها در پرسشنامه اهمال کاری شغلی تهیه شده توسط مجید صفاری نیا و زهرا امیر خانی راز لیقی(۱۳۹۰) میباشد. هدف اصلی این مقیاس اندازه گیری میزان اهمال کاری و تعلل کارمندان در کارهای اداری است. این فرم دارای ۲۵ ماده و ۳ زیر مقیاس است که میزان اهمال کاری شغلی آزمودنی را در طیفی ۵ درجه ای از «یک» تا «پنج» ارزیابی میکند.
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
فصل دوم
ادبیات تحقیق
در این بخش به مبانی نظری و پیشینه پژوهش پرداخته میشود. بدین منظور ابتدا مبانی نظری مربوط به هریک از متغیرهای تحقیق ( به ترتیب شامل اهمال کاری شغلی، ویژگیهای شغلی و انگیزش شغلی) ارائه میشود. سپس پیشینه تحقیقاتی انجام شده در مورد رابطه بین متغیرها ارائه میشوند.
۲-۱-مبانی نظری مرتبط با اهمال کاری شغلی
عدم انجام کارها چیزی فراتر از پرهیز از کارها است. اهمال کاری به تعبیری که آلیس آن را به کار میبرد، نوعی سندرم فردا است. یعنی کاری را که تصمیم به اجرای آن گرفته می شود و آن کار حداقل میتواند در آینده برای فرد نتایجی را در برداشته باشد بدون دلیل به آینده محول می شود. اما در عین حال عدم انجام آن نیز به زیان فرد است و از این بابت خود را سرزنش میکند. چنین فرآیندی فرد را وادار میکند که برای موجه جلوه دادن عادت مورد نظر دلایل متعددی را بیاورد، بگونه ای که به گفته فستینگر[۱]، بتواند درگیری های ذهنی و ناهماهنگی های شناختی خود را مرتفع سازد.
فرد اهمال کار مجبور است در قبال تعلل ورزیدن و همزمان سرزنش کردن خویش از خود دفاع نماید. بدین ترتیب از یک سو برای عدم انجام کارهایش دلیل تراشی میکند و از سوی دیگر انجام کارش را به آخرین دقایق موکول میکند. از ویژگی های افراد اهمال کار تأخیر در تصمیم گیری است. اهمال کاری مزمن در تصمیم گیری باعث اهمال کاری مزمن در انجام وظایف می شود، زیرا فرد اهمال کار نمی تواند تصمیم بگیرد که چه فعالیت هایی را در چه زمانی و بر اساس اولویت بندی باید انجام دهد (بسویک و همکاران، ۱۹۸۸).
افراد غیراهمال کار نیز ممکن است گهگاه دچار رفتار تأخیری شوند. اما این رفتار در مورد فرد اهمال کار تفکرات عمیق آن ها را تحت تأثیر قرار میدهد. تفکرات عمیق در مورد یک فرد اهمال کار منجر به بروز رفتارهای تأخیری به اشکال گوناگون می شود. بعلاوه ممکن است این تفکرات حتی زودتر از مشارکت آن ها در انجام کارها ظاهر گردد (اسپکتر[۲]،۲۰۰۱). اگر چه هر کسی به طریق خاصی اهمالکاری میکند، ولی بهترین تعریف اهمال کاری میتواند این باشد: به تأخیر انداختن انجام کار بدون هیچ دلیل موجه(الیس،۱۹۹۷). برخی اهمال کاری را یک مشکل رفتاری دانسته اند. در این دیدگاه اهمال کاری به عنوان یک مشکل رفتاری شناخته شده و هدف از درمان کاهش نسبت یا درصد زمان اهمال کاری و افزایش نسبت یا درصد مطالعه یا فعالیت میباشد. برخی دیگر معتقدند اهمال کاری یک مشکل شناختی است. در این دیدگاه مبنای ، اهمال کاری افکار و باورهای غلط و غیر منطقی در مورد چگونگی شرایط و نتایج فعالیت هاست. به اعتقاد برخی محققان، اهمال کاری یک مشکل انگیزشی است. در این دیدگاه اهمال کاری به دلیل بی انگیزه ای نیست، بلکه از آن جهت انجام میگیرد که افراد اهمال کار علاقه مند به انجام فعالیت دیگری هستند. اهمال کاری میتواند یک عادت باشد که در نهایت به کاهش انتظار خودکارآمدی فرد منجر می شود. به اهمال کاری به عنوان یک اختلال شخصیتی نیز نگریسته شده است. در این دیدگاه اهمال کاری به عنوان ضعف وجدان (با ویژگی هایی چون بی ارادگی، نداشتن پشتکار، تنبلی، عدم توجه و ضعف قدرت طلبی) شناخته شده است(شهنی و همکاران،۲۰۰۶).
تعریف واحد پذیرفته شده ای درباره اهمال کاری وجود ندارد و هر یک از صاحب نظران از منظر خود به این موضوع نگریسته اند. در ادامه به برخی از این تعاریف اشاره می شود:
اهمال کاری شکاف بین نیت انجام کار و رفتار است و به تأخیر انداختن و جایگزین کردن تکالیف ضروری با انجام فعالیت های غیر ضروری دیگر تعبیر می شود.(وان ارد[۳]،۲۰۰۰) ، اهمال کاری را اجتناب از شروع و ادامه کار میداند. الیس و ناس، اهمال کاری را تمایل به اجتناب از فعالیت، محول کردن انجام کار به آینده و استفاده از عذر خواهی برای توجیه تأخیر در انجام فعالیت تعریف نموده اند. اهمال کاری مبین تأخیر در آغاز یا ادامه کاری است که فرد احساس خوشایندی نسبت به آن ندارد(فراری،کوهن،۲۰۰۸). به اعتقاد استیل، اهمال کاری تأخیر عمدی در انجام وظایف محول شده علیرغم آگاهی از پیامدهای منفی آن است(استیل،۲۰۰۷). وهل، پیچیل و بنت در، اهمال کاری دو عنصر اساسی را متمایز ساخته اند: اول اینکه، اهمال کاری ، سندرمی است که به آسیب های فراوان جسمی و روحی برای فرد می انجامد و دوم آنکه، فرد به صورت غیر عقلایی از انجام کار یا وظیفه ای مشخص، اجتناب میکند (وهل، پیچیل و بنت، ۲۰۱۰). در مجموع اهمال کاری ، به آینده محول کردن کاری است که به هر دلیل منطقی یا غیر منطقی از زیر بار انجام آن شانه خالی میکنیم. به همین دلیل اغلب اهمالکاری با رنج و ناراحتی روان شناختی همراه است.
برخی اهمال کاری را به اشتباه معادل تنبلی می دانند، در حالی که این دو با هم تفاوت دارند؛ زیرا در تنبلی، فرد خودش میلی برای انجام کار ندارد، در حالی که در اهمال کاری فرد غالباً کاری را انجام میدهد و خودش را مشغول نگه میدارد تا از انجام تکلیفی که اولویت دارد، اجتناب کند.