در طول تاریخ با تکیه بر دو رویکرد مختلف به تعریف تکنولوژی پرداخته شده است. این دو رویکرد عبارتند از : ۱) درونگرایان و ۲) برونگرایان . تعاریف درونگرایان از تکنولوژی، اغلب با تکیه بر معنی و مفهوم مهندسی آن بوده است، یعنی ساختن مصنوعات و استفاده کردن از آن ها. برای مثال کرانزبرگ و پورسل تکنولوژی را چنین تعریف میکند: «تلاش انسان برای مواجه شدن با محیط فیزیکی… و سعی برای رام کردن یا کنترل کردن محیط به وسیله . . . ابتکار و نبوغ خود در استفاده نمودن از تمامی منابع در دسترس (Mitcham, 1994, p 116 )».
از سوی دیگر تعاریف ارائه شده توسط بیرونیگرایان از تکنولوژی، بر پایه اثراتی بوده که بر روی نهادهای اجتماعی نهاده است. از اینرو اغلب صاحبنظران این دیدگاه را دانشمندان علوم اجتماعی تشکیل میدهند. برای مثال سینگر تکنولوژی را چنین تعریف میمند : « اینکه هر چیز به طور معمول چگونه انجام میشود یا ایجاد میشود و اینکه چقدر انجام میشود یا ایجاد میشود (Mitcham, 1994, p 116 )».
به هر حال میان techne یونانی و تکنولوژی امروزی تفاوتی بسیار وجود دارد. امروزه نیز تعاریف بسیاری از تکنولوژی ارائه میگردد. این تعاریف معمولاً تلفیقی از هر دو دیدگاه مهندسی و اجتماعی هستند. برخی از این تعاریف عبارتند از :
تکنولوژی عبارت است از ارزش بهسازی، برخورداری از دانش ایجاد کننده بهبود و ارزش نهفته در محصولات و خدماتی که در بر دارنده مجموعهای از دانش هستند ( Ellul, 1964 ).تکنولوژی روش انجام کار و ابزاری است که توسط آن به اهداف خود نائل میشویم. تکنولوژی کاربرد عملی دانش و ابزاری جهت کمک به تلاش انسان است ( خلیل، ۲۰۰۰، باقری ۱۳۸۱، ص ۱۴ ). تکنولوژی معلوماتی است که روش انجام کارها را به ما میآموزد (ملکزاده، ۱۳۸۴، ص ۱۹).
مجموعهای متشکل از اطلاعات، ابزارها و تکنیکهایی که از علم و تجربه عملی نشأت گرفتهاند و در توسعه، طراحی، تولید و بهکارگیری محصولات، فرآیندها، سیستمها و خدمات مورد استفاده قرار میگیرند.
(fa.wikipedia.org/wiki/ فناوری)
۲-۲-۲ – بازاریابی
تعریف لغت نامه ای بازاریابی عبارت است از«فراهم کردن کالاها یا خدمات برای برآورده ساختن نیازهای مصرف کنندگان.» بازاریابی شامل درک خواسته های مشتری و تطابق محصولات شرکت، برای برآورده ساختن آن نیازها و در برگیرنده فرایند سودآوری برای شرکت است.بازاریابی موفق مستلزم برخورداری از محصول مناسب در زمان مناسب و مکان مناسب است و اطمینان از اینکه مشتری از وجود محصول مطلع است، از این رو موجب سفارشهای آینده می شود
بازاریابی درباره داشتن برنامه ها و ترویج ها و تبلیغات و هزاران چیز دیگری است که در متقاعد کردن مردم به خرید یک محصول، بازاریابی یعنی نشستن آدم ها روی صندلی ها بحث بازاریابی درباره منفعت و نتایج است.بازاریابی یک فعالیت راهبردی و راه و روشی است متمرکز بر فرجام اقدامات مربوط به جذب مصرف کننده بیشتر، برای خرید محصول شما در دفعات بیشتر به نحوی که شرکت شما پول بیشتری به دست آورد
به عبارت دیگر بازاریابی، بخشهایی از بازار را به عنوان مناسبترین بخش بازار برای شرکت شناسایی و مشخص میکند که شرکت نیز توانایی و امکان عرضه خدمات به آن ها را دارد و همچنین مناسبترین محصولات و خدمات مورد نیاز آن بخش را طراحی و معرفی میکند
بازاریابی بر پایه ۴ مقوله اصلی
-
- کالا یا خدمات
-
- توزیع
-
- قیمتگذاری
- ترویج
واژه بازاریابى نباید به معنى قدیمى آن، یعنى صرفاً فروختن، معنى و تعبیر گردد ومعناى جدید این واژه همانا تأمین نیازهاى مشترى است. شرکتهاى امروزى با رقابت شدید روبهرو هستند و پاداش از آن شرکتى خواهد بود که بتواند به بهترین نحو ممکن، خواستهاى مشترى را درک و بالاترین منفعت را براى مشتریان هدف خود تأمین کند. در محدوده بازار، این مهارتهاى بازاریابى است که شرکتهاى حرفهاى را از شرکتهاى غیرحرفهاى تفکیک مىکند
بازاریابى به عنوان فرآیندى مدیریتى – اجتماعى تعریف مىشود که به وسیله آن افراد و گروهها از طریق تولید و مبادله کالا با یکدیگر، به امر تأمین نیازها و خواستههاى خود اقدام مىکنند.
واژه بازاریابى نباید به معنى قدیمى آن، یعنى صرفاً فروختن، معنى و تعبیر گردد. معناى جدید این واژه همانا تأمین نیازهاى مشترى است. شرکتهاى امروزى با رقابت شدید و فزایندهاى روبهرو هستند و پاداش از آن شرکتى خواهد بود که بتواند به بهترین نحو ممکن، خواستهاى مشترى را درک و بالاترین منفعت را براى مشتریان هدف خود تأمین کند. در محدوده بازار، این مهارتهاى بازاریابى است که شرکتهاى حرفهاى را از شرکتهاى غیرحرفهاى تفکیک مىکند.
۲-۲-۲-۱ بازاریابی صنعتی و مصرفی
بازاریابی صنعتی به عنوان آن دسته از عملکردها و فعالیتهای تجاری و بازرگانی تعریف شدهاست، که فرایندهای مبادله را بین تولید کنندگان و مشتریان سازمانی تسهیل میکند. ماهیت بازاریابی صنعتی را میتوان، خلق ارزش برای مشتریان به وسیله ارائه کالاها و خدماتی دانست که نیازهای سازمانی و اهداف آن ها را تحقق میبخشد.
به تعریفی جامع، فرایند کشف، ترجمه خواستههای مشتریان صنعتی و نیازها و الزامات آن ها به محصولات و خدمات ویژه جهت ارتباط مؤثر شیوه های توزیع، قیمتگذاری، خدمات پس از فروش، متقاعد کردن بیشتر و بیشتر مشتریان برای استفاده مستمر از این محصولات و خدمات را بازاریابی صنعتی مینامیم. این نوع بازاریابی در مقایسه با بازاریابی مصرفی تفاوتهایی دارد که اینگونه میتوان بدان اشاره کرد. اول اینکه گرچه در بازاریابی صنعتی همانند بازاریابی کالاهای مصرفی، نیاز به شناخت بازارهای هدف و تشخیص نیاز این بازارها و طراحی محصولات و خدمات مناسب برای تامین خواستههای بازار وجود دارد، ولی باید توجه کرد که در مقایسه با بازاریابی مصرفی، بازاریابی صنعتی در حوزه مدیریت عالی قرار دارد.
در بازاریابی صنعتی نقش خصوصیات و ویژگیهای محصول خیلی مهم و حیاتی است و عرضه کنندگانی که خصوصیات مورد نظر مشتریان را تامین نکنند مورد انتخاب قرار نخواهند گرفت. در مقایسه با بازاریابی مصرفی، قیمت در بازاریابی صنعتی نقش جداگانهای دارد. در بعضی موارد مشتریان صنعتی حاضرند قیمت بیشتری دهند ولی در عوض از تحویل به موقع و کیفیت محصولات خدمات اطمینان حاصل کنند و حتی در موارد دیگری مثل مناقصههای خرید نقش قیمت پراهمیتتر میشود. در بازاریابی صنعتی، بازاریاب باید به این نکته واقف باشد که تقاضای کالاهای صنعتی از تقاضای مصرف کننده نهایی ناشی میشود، یعنی تقاضا برای یک محصول بستگی به نحوه استفاده از آن در ارتباط با محصولات دیگر دارد. گاهی بازاریاب صنعتی سعی میکند با تبلیغات، تقاضای مشتری نهایی را تحریک کند تا تقاضا برای کالاهای صنعتی خودرا افزایش دهد. (http://fa.wikipedia.org/wiki)
۲-۲-۳- نوآوری
خلاقیت به طور عام یعنی توانایی ترکیب اندیشهها به شیوهای منحصر به فرد یا ایجاد ارتباطی غیرمعمول بین اندیشهها. یک سازمان که مشوق نوآوری است سازمانی است که دیدگاههای ناشناخته به مسائل یا راه حلهای منحصر برای حل مسائل را ارتقا میدهند.
نوآوری تبدیل یک ایده به یک محصول یا خدمت جدید برای به دست آوردن مزیت اقتصادی