ریسکهای مالی، ریسکهایی هستند که به شدت به یکدیگر وابسته بوده و در مجموع ریسک کلی بانک را افزایش میدهند(اسدی پور، ۱۳۸۴) و به دو دسته ریسک خاص و ریسک بازار تقسیم میشوند.
ریسک خاص شامل ریسکهای نقدینگی، اعتباری و ریسک ساختار سرمایه میباشد. ریسک بازار نیز شامل ریسکهای نوسان نرخ بهره، ارزی و قیمت است (جول[۱۸]، ۱۹۹۹).
۲-۱۳-۲٫ ریسک تجاری
ریسک تجاری عبارت است از احتمال زیانهای حاصل از عملیات ضروری مانند تکمیل محصولات است و مانند درآمدهای شرکت شناسایی می شود. سه معیار اندازه گیری ریسک تجاری شامل نوسانهای درآمد، اهرم عملیاتی و نسبت سود تقسیمی است (هومز و همکاران، ۲۰۱۲).
ریسک تجاری را می توان در ناتوانی شرکت در پایداری در صحنه رقابت، یا در حفظ نرخ رشد و یا ثبات میزان سوددهی در کوتاه مدت یا درازمدت، تعریف کرد که متأثر از ریسک اقتصادی و ریسک عملیاتی است. در چنین حالتی سود تقسیمی شرکت کاهش مییابد و این کار بر بازدهی و نوسان پذیری بازدهی سالانه، تأثیر نامطلوبی میگذارد. به نظر راسل ریسک تجاری مربوط به یک صنعت خاص است. بنابرین، یک سازمان ممکن است نتواند روند توسعه و اجرای راهبردهای مرتبط با دستیابی به هدفهای تجاری و ارزشهای موجود را درک کند و آن را به خوبی مدیریت کند. این ریسک شامل ارزیابی عوامل ریسک درونی و بیرونی و در ارتباط با تأثیرهای منفی یا مثبت در بحثهای تجاری و راهبردی در شرکت با بهره گرفتن از روش های ریاضی است (رهنمای رودپشتی و موسوی ثابت، ۲۰۰۸).
۲-۱۴٫ انواع ریسک بانکی از نظر محرابی
محرابی (۱۳۸۹) ریسکهای بانکی را شامل چهار نوع ریسک نقدینگی، اعتباری، بازار و عملیاتی میداند.
۲-۱۴-۱٫ ریسک نقدینگی
ریسک نقدینگی عدم توانایی بانک در تامین وجوه برای اعطای تسهیلات یا پرداخت به موقع دیون خود نظیر سپرده ها است (ترایپ[۱۹]، ۱۹۹۹).
این ریسک عمدتاًً از ساختار داراییها و بدهیهای بانکها ناشی میشود و منشا اصلی آن، عدم تطابق زمانی بین جریانهای ورودی و خروجی به بانک است؛ از این رو ریسک نقدینگی را میتوان به دو دسته ریسک نقدینگی داراییها و منابع تقسیم نمود (کروهی و مارک[۲۰]، ۲۰۰۰).
ریسک نقدینگی داراییها به عدم توانایی بانک در فروش داراییهای خود جهت برآوردن نیازهای نقدی غیرمنتظره اشاره دارد. ریسک نقدینگی منابع نیز به عدم جذب منابع توسط بانک به طریق عادی (مانند جذب سپردهها و یا استفاده از تسهیلات و خطوط اعتباری بانکها) باز میگردد (اسدی پور، ۱۳۸۴).
نقدینگی، در دسترس بودن وجه نقد یا معادلهای وجه نقد است. پس میتوان گفت ریسک نقدینگی عبارت است از ریسک عدم آمادگی بانک برای تامین تسهیلات اعطایی یا پرداخت به موقع دیون بانک (بنکز[۲۱]، ۲۰۰۵).
از نگاهی دیگر، نقدینگی خاصیتی از داراییها است که به زمان و هزینه تبدیل آن ها به پول بستگی دارد. به عبارتی، هزینه مبادله یک دارایی با پول، معیاری برای سنجش نقدینگی آن دارایی است (فرجی، ۱۳۸۲).
یک بانک، زمانی نقدینگی کافی دارد که بتواند وجوه کافی را هم از طریق افزایش بدهیها و هم از طریق تبدیل داراییهای نقد به وجوه نقد، به سرعت و با یک هزینه قابل قبول به دست آورد (فالکونر[۲۲]، ۲۰۰۱).
ریسک نقدینگی به وجوه غیرمتمرکز[۲۳] یک بانک نیز مربوط است که عبارت است از حسابهای جاری، حسابهای پسانداز و سپردههای مدتدار کوچک. این حسابها در برابر تفاوت میان نرخ بهره بانکی و نرخ بهره بازار، غیرحساس هستند (بهرامی و عقیلی کرمانی، ۱۳۸۱).
۲-۱۵٫روش های مدیریت ریسک در نظام بانکی
۲-۱۵-۱٫ مدیریت ریسک نقدینگی
برآورد نیازهای نقد بانک در آینده. این برآوردها میتواند بر مبنای سه روش زیر انجام گیرد: برآورد بر مبنای منابع و مصارف وجوه نقد، برآورد بر مبنای ساختار داراییها و بدهیها و سرعت تبدیل آن ها به وجوه نقد، و برآورد بر مبنای شاخصهای نقدینگی (بهرامی و عقیلی کرمانی، ۱۳۸۱).
۲-۱۵-۲٫ مدیریت ریسک اعتباری
ایجاد ساختار مناسب وام دهی و احتیاطهای لازم برای حفاظت از منافع وامدهندگان، استفاده از مشتقههای اعتباری[۲۴] با قرارداد تسهیلات، بازنگری دورهای داراییهای بانک، مدیریت ترکیب تسهیلات به علت اتفاقاتی که در بازار رخ میدهد یا گرفتن وثایق اضافی(همان منبع).
۲-۱۵-۳٫ مدیریت ریسک عملیاتی
پوشش زیانهای ناشی از قصور و عدم کارایی نیروی انسانی، شکست تدابیر امنیتی، کنترلها و فناوری، زیانهای ناشی از عدم آگاهی و یا عدم صحت اطلاعات، ارتباطات، ریسک اجرایی قراردادها و آیین نامهها و ریسک اعتماد و اعتبار با تمرکز کنترل در عملیات متقابل. این کنترل به این منظور است که هیچ خدشهای بر اطلاعات وارد نشود و از سوی دیگر از دسترسی اشخاص سوء استفاده کننده ممانعت نماید(همان منبع).
۲-۱۵-۴٫ مدیریت ریسک بازار
ارزیابی، آزمایش و تأیید ریسکهای اعلام شده بازار شامل ریسک نرخ بهره، ریسک نرخ ارز، ریسک تعدیلات و ریسک جاری(همان منبع).
۲-۱۶٫ نظریه های مدیریت نقدینگی
مدیریت نقدینگی یعنی پیشبینی حجم تقاضا برای وجوه توسط مردم و تامین مقادیر کافی وجوه برای این نیازها به دو صورت برداشت از سپردهها و تقاضا برای تسهیلات. در رابطه با مدیریت نقدینگی، نظریهوامهای تجاری، انتقال پذیری، درآمد مورد انتظار، مدیریت تعهدات و مدیریت دارایی- بدهی مطرح شده است که در ادامه توضیح داده شده اند(وود ورث[۲۵]، ۱۹۶۸).
۲-۱۶-۱٫ نظریه وامهای تجاری[۲۶]
وامهای سررسید شده به صورت خودکار نقدینگی مورد نیاز بانک را تامین میکند. بر اساس این نظریه، بهترین نوع سرمایهگذاری و دادن اعتبار، تسهیلات و سرمایهگذاری کوتاهمدت است (وود ورث[۲۷]، ۱۹۶۸).
۲-۱۶-۲٫ نظریه انتقالپذیری[۲۸]
طرفداران آن بر این باورند که بانکها باید مقدار قابل توجهی از وجوه خود را به صورت اوراق بهادار کوتاهمدت درجه یک و قابل معامله فوری نگهداری نمایند. در صورت بروز مشکل نقدینگی برای بانک، اینگونه اوراق بهادار میتواند بدون ضرر و زیان قابل توجهی فروخته شود (رز[۲۹]، ۱۹۹۹).
۲-۱۶-۳٫ نظریه درآمد مورد انتظار[۳۰]
طرفداران این نظریه باور داشتند که اغلب وامهای تجاری و مصرفی در مقابل مجموعهای از جریانهای درآمدی اعطا شده است. این جریان عظیم وصولیها از حسابهای تسهیلات، وجوه مداومی را در اختیار بانک میگذاشت تا بتواند جوابگوی نیازهای نقدینگی و تقاضای تسهیلات جدید باشد (وود ورث، ۱۹۶۸).