افراد افسرده، جهان را به شیوه ی غیر واقع بینانه ای با بدبینی تفسیر میکنند و در مورد خودشان با یک روش خشن و غیر منصفانه قضاوت میکنند. بخش عمده ای از هیجان هایی که آن ها احساس میکنند بر پایه ی این شیوه منفی تفسیر زندگی، بنا شده است. اگر افکار آن ها در مورد جهان منفی و غیر وافع بینانه باشد، هیجان های آن ها نیز منفی و غیر واقع بینانه می شود. ممکن است فکر کردن به یک هیجان غیر واقع بینانه مشکل باشد. تصور کنید فردی سخت باور دارد که مسافرت با هواپما به شدت خطرناک است به این خاطر که هواپما ها مکرر سقوط میکنند. این فرد هنگام پرواز خیلی وحشت زده می شود.این ترس، به هر حال، بر پایه ی باور غلط در مورد امنیت هواپیما بنا می شود، بنابرین یک هیجان غیر واقع بینانه و نامتناسب با موقعیت است. مشابه با این، افراد افسرده باور هایی که در مورد جهان و خودشان دارند که غیر واقع بینانه است و بنابرین منجر به هیجان های منفی غیر واقع بینانه میشوند (احمدی و همکاران، ۱۳۹۵).
۴- فیزیولوژی
افسردگی با نشانه های بدنی گوناگونی همراه هستند. بعضی از این نشانه های بدنی همچنین ممکن است درنشانه های افسردگی در جایگاه اول قرار گیرند. یکی از تغییرات بدنی نیرومند همراه با افسردگی، مختل شدن خواب است. معمولاً این گرفتاری، ناتوانی در خوابیدن به مقدار کافی ست. این میتواند به علت مشکل در به خواب رفتن، بیدار شدن های مکرر در طول شب، یا صبح خیلی زود از خواب بیدار شدن باشد. گاهی اوقات ممکن است فرد زیاده از حد بخوابد. به این علت که او آرزو دارد به سادگی خودش را در خواب پنهان کند یا چنان احساس خستگی میکند که گویی هرگز به خواب کافی نخواهد رسید. وقتی که خواب است تجدید قوا نمی کند فرد وقتی بیدار می شود احساس میکند نیروی تازه ای نگرفته و استراحت نکرده است . این حالت در روزهایی که فرد با مشکلات سر و کار داشته بیشتر است. افراد افسرده اغلب احساس میکنند انرژی ندارند و با کارهای روزمره از پا در میآیند (یو، لی، لی، شین، پارک، یون و یو[۴۱]، ۲۰۱۶).
یک نظریه در مورد افسردگی علت آن را تغیرات در اعمال مغز میداند، یک عدم تعادل شیمیایی. تحقیقات نشان دادهاند که بعضی از افراد افسرده در سیستم عصبی شیمیایی مغز فعالیت کمتری دارند. اگر چه، این چندان روشن نیست که آیا این تغییرات در شیمی مغز واقعا علت افسردگی هستند؟ همه ما میدانیم که افسردگی معمولاً با تغییرات در شیمی مغز ارتباط دارد. تغیرات فیزیولوژیک در افسردگی ممکن است در اثر مقابله با مشکلات شدید تر شوند یا حتی یکی از گام های برنامه ی مدیریت افسردگی باشند. درمان با دارو های ضد افسردگی معمولاً میتواند کمک کننده خوبی باشد برای اینکه فرد دوباره خوب بخوابد و انرژی بدنی را بازیابد. همچنین این دارو ها به وی اجازه میدهند که فعالانه مهارت های پیروز شدن بر افسردگی را یاد بگیرد و به آن ها عمل کند (موحدی و همکاران، ۱۳۹۳).
۵ – فعالیت ها
افسردگی معمولاً اثر قابل توجهی بر رفتار افراد میگذارد. این جا به برخی از بیشترین ناحیه هایی که تأثیر پذیرند اشاره می شود:
-
- کناره گیری از دوستان و خانواده: دعوت های اجتماعی رد می شود، تلفن ها را بی جواب میگذارد، و کاری میکند که به هر طریقی شده با دوستان و خانواده اش نباشد. انزوای اجتماعی یک همراه قدرتمند خلق افسرده است. شما از خونگرمی و احساس رابطه با دیگران دوری می کنید.
- کاهش مراقبت از خود: آن ها از فعالیت هایی که به قصد حفظ ظاهر و بدن شان انجام می شود، به فراوانی غفلت میکنند. افراد افسرده اغلب کمتر از معمول به آراستن خود و لباس هایشان می پردازند. به علاوه، ورزش اغلب کاهش مییابد، که میتواند شامل فعالیت های مناسب و معمول مانند آهسته راه رفتن یا قدم زدن در اطراف محل سکونت باشد. حذف ورزش میتواند در افسردگی مشارکت کند. این مشارکت به وسیله ی حذف یکی از نیرومند ترین منابع بهزیستی بدنی و عزت نفس انجام می شود(اصلانی و همکاران، ۱۳۹۴).
همچنین، افراد افسرده عادت های غذایی به هم ریخته و نامرتبی دارند. این میتواند غذا نخوردن نا کافی (صرف نظر از خوردن) مربوط به نداشتن اشتها باشد، یا پرخوری به عنوان یک دلداری دهنده خود. کم کردن فعالیت های لذت بخش. سرگرمی ها؛ هنر ها، ورزش ها، مطالعه ها و مسافرت ها رنج آور میشوند (چونگ و همکاران، ۲۰۱۵).
افراد افسرده اغلب احساس میکنند این فعالیت ها خیلی خسته کننده هستند و انگیزه ای برای انجام آن ها ندارند. افسردگی غالباً مشکل خانوادگی دارد کارشناسان معتقدند که یک حساسیت ژنتیکی درترکیب با عوامل محیطی مانند استرس با بیماری جسمی میتواند باعث ایجاد یک عدم تعادل درمواد شیمیایی مغز به نام نوروترانسمیترها شود که موجب افسردگی می شود به نظر میرسد عدم تعادل بین سه نوروترانسمیتر، سروتنین، نوراپی نفرین و دوپامین با افسردگی مرتبط باشد (احمدی و همکاران، ۱۳۹۵). محققان کاملاً نمی دانند که چگونه عدم تعادل در نوروترانسمیتر ها میتواند علائم و نشانه های افسردگی را ایجاد کند به طور قطع مشخص نیست که آیا تغییرات نوروترانسمیترها علت افسردگی است. و در بسیاری از مردم نیز علت افسردگی ناشناخته باقی می ماند به طور کلی مشخص شده است که افسردگی به عنوان نتیجه یکسری از فعل و انفعالات شیمیایی د رمغز اتفاق می افتد این فعل و انفعالات که نوروترانسمیتر نامیده می شود درتمامی اعمال و رفتارها ی بدن به صورت بیولوژیکی وجود دارد (نیک آمال و همکاران، ۱۳۹۲).
۶- ژن