توضیح۲: بین وجوهی که از وام دهندگان می گیریم و وجوهی که از طریق انتشار و فروش سهام حاصل میگردد تفاوتی وجود ندارد. البته قراردادی بین مدیریت و سهامدار منعقد نمی شود که نشان دهد هزینه سرمایه چقدر بوده است ولی این به معنای مجانی بودن آن نیست. اتفاقاٌ سهام سرمایه گرانتر از وام است چون اولویت در بازپرداخت اصل و فرع بدهی بستانکاران دارند و سهامدار عادی همیشه ته صف است بنابرین ریسک بیشتری را می پذیرد. لذا بازده بیشتری را توقع دارد.
هزینه سهام عادی عبارت است از حداقل نرخ بازدهی که شرکت از سرمایه گذاری های انجام شده توسط سهام عادی به دست آورد تا قیمت آن بدون تغییر باقی بماند.
به منظور محاسبه هزینه تامین مالی اینگونه سهام ۴ روش مطرح شده است:
۲-۳-۳-۳-۱)مدل بدون رشد
۲-۳-۳-۳-۲)مدل رشد گوردون
۲-۳-۳-۳-۳)مدل صرف ریسک
۲-۳-۳-۳-۴)مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای
۲-۳-۳-۳-۱)مدل بدون رشد
این مدل ساده ترین روش در تعیین ارزش سهام عادی میباشد که در آن میزان سرمایه گذاری شرکت در هر سال به اندازه استهلاک داراییهایش فرض شده است و به این ترتیب ظرفیت تولید و توان کلی کسب سود شرکت ثابت می ماند. همچنین فرض گردیده است که شرکت سود خود را سرمایه گذاری ننموده و تمام آن را تقسیم کند:EPS=DPS بنابرین سود سالیانه(هزینه سهام عادی) به صورت اقساط مساوی بلند مدتی در میآید که به شرح زیر محاسبه میگردد:
P0:قیمت بازار سهام عادی در آخر سال
DPS:سود تقسیمی هر سهم
EPS:درامد هر سهم
Ke:نرخ بازده سهامداران هادی(هزینه سهام عادی)
از آنجا انتشار سهام جدید هزینه مازادی به عنوان هزینه انتشار و فروش سهام دارد لذا به جای P0در مخرج معادله فوق خالص وجوه حاصل از صدور سهام جدید جایگزین میگردد:
F: نرخ هزینه انتشار و فروش
به این ترتیب هزینه تامین مالی از طریق از طریق انتشار سهام جدید بیش از هزینه تامین مالی از محل سود انباشته خواهد بود. مهمترین ایراد در به کارگیری این مدل در شرکت های ایرانی این است که EPS شرکتها معرف سود حسابداری آن ها میباشد که به دلیل رشد چشمگیر نرخ سود، در سالهای اخیر سود های حسابداری محاسبه و گزارش شده، بیش از سود واقعی آن ها بوده است.ایراد دیگری که به مدل وارد است عدم تقسیم کامل سود کسب شده میباشد(EPSDPS):بنابرین روش مدل رشد در ایران کاربرد ندارد.(فردستون و بریگام[۲۹]۱،۱۳۷۶،صص۲۳۱-۲۲۸)
۲-۳-۳-۳-۲)مدل رشد گوردون
اگر چه در مورد برخی شرکت ها می توان از مدل بدون رشد استفاده کرد ولی غلباٌ انتظار می رود که سود سهام شرکت ها افزایش یابد و به طور کلی تا آینده قابل پیشبینی سود سهام تقریبا با همان نرخ رشد تولید ناخالص ملی اسمی (GNP واقعی بعلاوه نرخ تورم) رشد یابد. بنابرین با این فرض که سود سهام (سود تقسیمی) با نرخ ثابت g افزایش یابد، سود سهام هر یک از سالهای آینده با فرمول Dt=D0(1+g)tپیشبینی میگردد.
با بهره گرفتن از این فرمول می توان سهام را ارزش گذاری نمود. به این ترتیب که جریان های نقد مورد انتظارآتی را به دست آورد(سود سهام) و ارزش فعلی آن ها را محاسبه کنیم، مجموع تمام این ارزش های فعلی، ارزش سهام را مشخص می کند.
که در فرمول فوق:t=1,2,3,…,n میباشد.
فرمول بالا با فرض ثابت بودن g به صورت زیر خلاصه می شود:
Ke= نرخ بازده مورد انتظار سهامداران
D0= آخرین سود تقسیمی هر سهم
D1= سود تقسیمی رشد یافته در پایان سال
P0= قیمت جاری سهام
g= نرخ رشد مورد انتظار سود سهام
مدل نرخ رشد ثابت برای اولین بار توسط مایرون گوردون ارائه گردید و به نام وی خوانده شد،(فردستون و بریگام[۳۰]۱،۱۳۷۶،صص۲۳۱-۲۲۸). با حل معادله فوق Keهزینه سهام عادی به شرح زیر محاسبه می شود:
نرخ بازده مورد انتظار سهامداران=نرخ بازده سود سهام + نرخ رشد مورد انتظار یا سود ناشی از تغیرات قیمت
۲-۳-۳-۳-۳ مدل صرف ریسک
بر اساس این مدل هزینه حقوق صاحبان سهام عادی شرکت ها با افزودن ۲ تا ۴ درصد بابت صرف ریسک به نرخ بهره اوراق قرضه بلند مدت شرکتها محاسبه می شود.
Ke= صرف ریسک+نرخ بهره اوراق قرضه
برای مثال اگر نرخ بازده اوراق قرضه شرکتی ۹ باشد، هزینه حقوق صاحبان سهام آن را می توان به شرح زیر پیشبینی کرد.
Ke=9% + 3% =12%
از آنجا که تعیین صرف ریسک جنبه قضاوتی دارد لذا پیشبینی Ks نیز بر اساس قضاوت انجام میگیرد. در نتیجه با این روش نمی توان نرخ دقیقی از هزینه حقوق صاحبان سهام را به دست آورد.
۲-۳-۳-۳-۴ مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای یا GAPM
بر اساس رفتار و عملکرد سرمایه گذاریک حالت تعادل ضمنی بین ریسک وبازده مورد انتظار برای هر سهم وجود دارد که در این حالت انتطار می رود یک سهم بتواند متناسب با ریسک غیر قابل اجتنابش –ریسک سیستماتیک – بازده داشته باشد. ریسک سیستماتیک ریسکی است که با تنوع سازس سرمایه گذاران نتوان آن را حذف کرد و ناشی از نیرو هایی است که خارج از کنترل شرکت میباشد(مثل تغیرات در محیط اجتماعی،اقتصادی و سیاسی که بر کل اوراق بهادار تاثیر میگذارد و منحصر به یک ورقه بهادار خالص نمی گردد). هر چه ریسک سیستماتیک سهمی بزرگتر باشد بازده مورد انتظار سرمایه گذاران نیز بیشتر می شود. روابط بین بازده مورد انتظار و ریسک سیستماتیک هر سهم اساس مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای است. این مدل مانند هر مدل دیگری بر اساس یکسری فرضیات بنا شده است.این فرضیات به شرح زیر است :
۱٫سرمایه گذاران پرتفوی خود را با بررسی نرخ های بازدهمورد انتظار و میزان سود تقسیمی استاندارد در یک دوره زمانی معین انتخاب میکنند..
۲٫سرمایه گذاران از ریسک فرار میکنند؛ بنابرین در انتخاب میان دو پرتفوی مختلف با بازده یکسان، آن پرتفوی که ریسک کمتری دارد را انتخاب میکنند.
۳٫سرمایه گذاران سیری ناپذیرند؛ یعنی در پی بازده بیشترند. بنابرین در انتخاب میان دو پرتفوی مختلف با ریسک یکسان، آن پرتفوی که بازده بیشتری دارد را انتخاب میکنند.
۴٫دارایی های سهم هر سرمایه گذار در یک شرکت به راحتی تقسیم پذیرند. به این معنا که یک سرمایه گذار میتواند هر موقع که بخواهد، معادل میزان سرمایه اش در یک شرکت از دارایی های آن شرکت برداشت کند.
۵٫یک نرخ ریسک معین برای قرض دادن و قرض گرفتن پول توسط هر سرمایه گذار وجود دارد.
۶٫مالیات و هزینه های داد و ستد مالی بسیار ناچیز است.
۷٫همه سرمایه گذاران دوره زمانی یکسانی دارند.
۸٫نرخ ریسک سرمایه گذاری برای همه سرمایه گذاران یکسان است.