۲-۱۸ .انگیزش
دیویدمک کللند و اتکینسون به اندازه گیری انگیزه پیشرفت پرداختند،مک کللند،۱۹۵۳،رابطه معنا داری را بین نیاز به پیشرفت و نمرات دانشگاهی یافته است. کرلینجر به این نتیجه رسید که بین نیاز به پیشرفت و عملکرد روی تکالیف ارائه شده در ۵۰ در صد از مطالعات رابطه معنا داری را نشان میدهد(رحیمی نیک،۱۳۷۴).
مشکل این نیست که دانش آموزان نمی توانند مواد درسی را یاد بگیرند بلکه آن ها نمی خواهند که آن را بیاموزند پس به نظر میآید که موانع انگیزشی وعاطفی بیش از موانع شناختی عامل رشد نقایص تحصیلی دانش آموزان ما باشد….
آنچه هم اکنون در تعلیم و تربیت اهمیت و افری دارد انگیزش درونی در انجام دادن تکالیف درسی است یعنی آنچه که دانش آموزان را بر می انگیزند که نسبت به کار خود علاقمند باشند. هر گاه دانش آموزان در انتخاب و ادامه رشته تحصیلی آزاد است در آن زمینه پیشرفت میکند و دانش آموزانی که از درس خواندن لذت نمی برند احتمال بسیار کمی برای انتخاب رشتههای پیشرفته دارند. متاسفانه در رویکرد های سنتی تعلیم و تربیت،مشوق ها بیشتر جنبه بیرونی دارد مثل نمره دهی که مقایسه ای بین افراد هست و تنها به عده کمی اجازه لمس موفقیت را میدهد(رحیمی نیک،۱۳۷۴).
ویژگی هایی مانند هوش،استعداد و انگیزش،گونه هایی از متغیرهای شخصی میباشند که در پیشرفت تحصیلی دانش آموز نقش مهمی دارا هستند اما مفهوم انگیزش برای معلم از یک لحاظ مهمتر از هوش یا استعداد است. اگر بنا باشد هوش یا استعداد افزایش یاید،سازههای انگیزش به کار گرفته شوند زیرا تا معلم،دانش آموزان را بر نیا نگیزد نمی تواند از هوش یا استعداد آن ها در یادگیری استفاده کند(بال ۱۹۹۴ ؛ نقل از مسدد،۱۳۷۳).
۲-۱۹ .خود پنداره[۶۹]
خود پنداره کلیه ادراکهایی است که شخص در مورد خود دارد . خود پنداره دارای سه سطح است سطح اول خود پنداره کلی است که شامل مجموعه ای از باور هایی است که شخص در باره خود دارد . تغییر آن نسبتاً دشوار است،سطح دوم قلمرو عمده تحصیلی و غیر تحصیلی(اجتماعی و حسی)است و سطح سوم با قلمرو های ویژه خود پنداره که به طور مستقیم با موضوع درس(ریاضی)و یا نوع فعالیت(هنری)ارتباط دارد در نظر گرفته می شود. اگر عملکرد ریاضی،ورزش یا هنری دانش آموزی بهبود یابد نگرش – های آن در مورد خودش نیز در این قلمرو تغییر مییابد. تغییر در رفتار موجب تغییر در نگرش و خود پنداره می شود و از این واقعیت ریشه میگیرد که تغییر بنیادی در رفتار مبنایی عمیق و واقعی برای دانش آموز فراهم می آورد که بر پایه آن شخص احساس عزت نفس،اعتماد به نفس و وقار کند(باندرا،۱۹۶۹،گیج و برلاینر،۱۹۹۵).
مطالعه های همبستگی رابطه های مثبت زیادی میان پیشرفت تحصیلی و اندازه های خود پنداره نشان میدهد سطح موفقیت تحصیلی به ویژه در طول سالهای متمادی میتواند میزان احترام به خود و تواناییها مختلف فردی را پیشبینی کند(پریچُمن [۷۰]،شیپمن[۷۱]،۱۹۷۸ و کیفر[۷۲]،۱۹۷۵).
پیشینه موفقیت و ناکامی تحصیلی دانش آموزان است که اطلاعات لازم را برای ارزیابی خود را در اختیار آن ها قرار میدهد این مسئله با نظریه اریکسون در « بحران پیشرفت در برابر حقارت» که در سالهای دبستان روی میدهد همخوانی دارد. اگر کودکان برای تلاش هایشان مورد توجه و شناسایی قرا ر نگیرند،حس بی کفایتی و حقارت در آن ها رشد خواهد کرد(هاما چک[۷۳]،۱۹۷۸،گیج و برلاینر،۱۹۹۵ ؛ نقل ازفردوسی۱۳۸۰).
زمانی که افراد از خود پنداره بالایی از توانایی برخوردار میباشند از آن ها که انتظار زیادی برای موفقیت تحصیلی دارند چنانچه در یک امتحان با شکست مواجهه گردند شکست خود را به شانش و تصادف و حداکثر به عدم کوشش خود نسبت میدهند و انتظار موفقیت بعدی در آن ها تحت تأثیر قرار نمی گیرد،به عبارت دیگر خود پندار آغازین آن ها تثبیت می شود(فریزووپلی [۷۴]،۱۹۶۷؛ نقل از فردوسی ۱۳۸۰).
رابطه تنگاتنگی بین خود پنداره و پیشرفت تحصیلی وجود دارد به طوری که دانش آموزانی که از خود پنداره مثبت برخوردار هستند در مقایسه با دانش آموزانی که از خود پنداره منفی برخوردار بودند پیشرفت تحصیلی بالاتری دارند(مارش[۷۵]،۱۹۹۲).
طبق تحقیق هوس[۷۶](۱۹۹۲)همبستگی مثبت و قوی بین خود پنداره تحصیلی و پیشرفت تحصیلی وجود دارد همچنین امبویا[۷۷](۱۹۹۳)ارتباط مثبت و معنا داری را بین خود پنداره و توانایی تحصیلی و موفقیت تحصیلی در دختر و پسر گزارش کردهاند.
۲-۲۰ .مهارتهای حرکتی
مراحل پاسخگویی واحد حرکتی،اغلب در عملکرد های پیچیده تر تمام مهارتهای حرکتی ترکیب میشوند گاهی آن ها « مهارتهای حرکتی ادراکی»[۷۸] یا « مهارتهای روانی حرکتی»[۷۹] خوانده میشوند ومی رسانند که عملکرد مهارتهای حرکتی حواس و مغز را به اندازه ماهیچه ها در بر می گیرند. مهارتهای حرکتی قابلیت های یاد گرفته شده ای هستند که بر عملکرد هایی که بازده آن ها در سرعت،درستی شدت یا نرمی حرکات بدنی است تأکید میکنند(گانیه ۱۹۱۶ ؛ترجمه دولت آبادی،۱۳۷۴).
۲-۲۰-۱ .ویژگی های مهارتهای حرکتی
به نظر میرسد مهارتهای حرکتی باعث یک برنامه حرکتی سازمان یافته از مرکز خواهند گردید که حرکات ماهرانه را بدون باز خورد از حواس کنترل میکنند(گانیه،۱۹۱۶؛ترجمه دولت آبادی،۱۳۷۴).
انعطاف و زمان بندی روبه افزایشی را که از تمرین یک مهارت حرکتی ناشی می شود وابسته به باز خوردی میداند که هم درونی است و هم بیرونی.باز خورد درونی به شکل محرکی که از ماهیچه ها و مفاصل تشکیل می شود یک « رد ادراکی» را میسازد یعنی یک نوع تصویر ذهنی حرکتی که به عنوان مدلولی عمل میکند که در مقایسه با آن یاد بگیرند در تمرین های متوالی آزمایش ها،خطاها را می سنجد،باز خورد بیرونی اغلب به وسیله اطلاع از نتایج حاصل می شود همان طور که تمرین ها ادامه مییابند پیشرفت مهارت به نحو فزاینده ای به باز خورد درونی وابسته می شود و کمتر به اطلاع از نتایجی که از باز خورد بیرونی حاصل میگردد(آدامز[۸۰] ۱۹۷۷؛ نقل از محسنی،۱۳۸۴).
در یاد گیری مهارتهای حرکتی تواناییها،کار کرد معمول خود را دارند . توانایی هایی مثل سرعت،حرکت و هماهنگی حرکتی در یادگیری بعضی از مهارتهای حرکتی یاری دهنده اند. اغلب یادگیری مهارت حرکتی میتواند تحت تأثیر،تواناییهای فضایی قبل مثل تجسم فضایی و روابط فضایی[۸۱] قرار گیرند.
۲-۲۱٫ یادگیری فعال